صفحه اول » نشریه اینترنتی اربعینی » زبان عربی لهجه عراقی » لغت نامه عربی عراقی » لغت نامه کاربردی عربی عراقی: ریشه افعال

لغت نامه کاربردی عربی عراقی: ریشه افعال

وب سایت اربعینی : مجله اینترنتی اربعینی : پایگاه اطلاع رسانی پیاده روی اربعین : یادگیری ریشه لغات عربی عراقی اولین اصطلاحات برای آموزش زبان عربی گویش عراقی مورد نیاز برای سفر به کشور عراق و همچنین زیارت عتبات عالیات عراق و همچنین شرکت در پیاده روی اربعین محسوب می شود که می تواند به عنوان پایه و اساس زبان آموزی عربی عراقی محسوب شود در این قسمت متن کاملی از افعال عراقی همراه با ریشه و ترجمه به زبان فارسی تقدیم می شود.
ریشه افعال زبان عربی لهجه عراقی

ریشه افعال در عربی به لهجه عراقی

قارسی عربی عراقی (مصدر) ریشه مثال در جمله
رفتن راح ر-و-ح راح للسوق (او به بازار رفت)
آمدن إجا ج-ی-ء إجا متأخر (او دیر آمد)
خوردن أکل أ-ک-ل أکل کلش هوای (او خیلی غذا خورد)
نوشیدن شرب ش-ر-ب شرب الشای (او چای نوشید)
نشستن گعد ق-ع-د گعد عالأرض (او روی زمین نشست)
برخاستن وگف و-ق-ف وگف بسرعه (او سریع بلند شد)
خوابیدن نام ن-و-م نام کلش دیر (او خیلی دیر خوابید)
نگاه کردن شاف ر-أ-ی شاف التلفزیون (او تلویزیون نگاه کرد)
شنیدن سمع س-م-ع سمع صوت (او صدا شنید)
گفتن قال ق-و-ل قال الحقیقه (او حقیقت را گفت)
پرسیدن سأل س-أ-ل سأل عنک (او درباره تو پرسید)
یاد گرفتن تعلم ع-ل-م تعلم اللغه (او زبان یاد گرفت)
کار کردن اشتغل ش-غ-ل اشتغل کل یوم (او تمام روز کار کرد)
بازی کردن لعب ل-ع-ب لعب ویاه أخوه (او با برادرش بازی کرد)
دوست داشتن حب ح-ب-ب حب کلش شغله (او کارش را خیلی دوست داشت)
دادن عطى ع-ط-و عطى هدیه (او هدیه داد)
گرفتن أخذ أ-خ-ذ أخذ کتابه (او کتابش را گرفت)
ساختن بنى ب-ن-ی بنى بیت (او یک خانه ساخت)
فهمیدن فهم ف-ه-م فهم الشرح (او توضیح را فهمید)
خواندن (متن) قرأ ق-ر-أ قرأ القرآن (او قرآن خواند)
آوردن جاب ج-ی-ب جاب الأغراض (او وسایل را آورد)
رفتن (ترک کردن) طلع ط-ل-ع طلع من البیت (او از خانه بیرون رفت)
گذاشتن خلّى خ-ل-ی خلّى الکتاب هنا (او کتاب را اینجا گذاشت)
یادآوری کردن ذکّر ذ-ک-ر ذکّرنی بالموعد (او زمان ملاقات را به من یادآوری کرد)
توانستن کدر ق-د-ر کدر یساعدک (او توانست به تو کمک کند)
باز کردن فتح ف-ت-ح فتح الباب (او در را باز کرد)
بستن سکّر س-ک-ر سکّر الشباک (او پنجره را بست)
آوردن (آورده شدن) انجاب ن-ج-ب انجاب الأکل (غذا آورده شد)
خریدن اشترى ش-ر-ی اشترى ملابس (او لباس خرید)
فروختن باع ب-ی-ع باع بیته (او خانه‌اش را فروخت)
انتظار کشیدن انتظر ن-ظ-ر انتظرنا کلش هوای (ما خیلی منتظر ماندیم)
تلاش کردن حاول ح-ا-و حاول یحصل شغل (او تلاش کرد شغلی پیدا کند)
کمک کردن ساعد س-ع-د ساعد الفقیر (او به فقیر کمک کرد)
شروع کردن بدا ب-د-أ بدا یعمل (او شروع به کار کرد)
تمام کردن خلّص خ-ل-ص خلّص الأکل (او غذایش را تمام کرد)
تغییر دادن غیّر غ-ی-ر غیّر رأیه (او نظرش را تغییر داد)
قبول کردن قبل ق-ب-ل قبل الدعوه (او دعوت را قبول کرد)
رد کردن رفض ر-ف-ض رفض الفکره (او ایده را رد کرد)
کار کردن (شغل داشتن) داوم د-و-م داوم بالشرکه (او در شرکت کار می‌کند)
یاد دادن علّم ع-ل-م علّم الأطفال (او به کودکان آموزش داد)
ترک کردن هجّ ه-ج-ر هجّ من البیت (او خانه را ترک کرد)
بردن ودّى و-د-ی ودّى الأغراض (او وسایل را برد)
پیدا کردن لگه ل-ق-ی لگه المفاتیح (او کلیدها را پیدا کرد)
پوشیدن لبس ل-ب-س لبس الملابس الجدیده (او لباس جدید پوشید)
دروغ گفتن جذب ک-ذ-ب جذب علی صدیقه (او به دوستش دروغ گفت)
فرار کردن هرب ه-ر-ب هرب من الشرطه (او از پلیس فرار کرد)
بازگشتن رجع ر-ج-ع رجع للمدرسه (او به مدرسه بازگشت)
شستن غسل غ-س-ل غسل سیارته (او ماشینش را شست)
برداشتن شال ش-ی-ل شال الحقیبه (او کیف را برداشت)
پختن طبخ ط-ب-خ طبخ العشاء (او شام پخت)
خریدن (مواد غذایی) تسوّق س-و-ق تسوّق من السوق (او از بازار خرید کرد)
انداختن رمى ر-م-ی رمى الکره (او توپ را انداخت)
بازدید کردن زار ز-و-ر زار أصدقاءه (او دوستانش را ملاقات کرد)
خاموش کردن طفّى ط-ف-أ طفّى الضوء (او چراغ را خاموش کرد)
روشن کردن ولّع و-ل-ع ولّع التلفزیون (او تلویزیون را روشن کرد)
پر کردن ملّى م-ل-أ ملّى الزجاجه می (او بطری را پر کرد)
تلاش کردن جرب ج-ر-ب جرب الطریقه الجدیده (او روش جدید را امتحان کرد)
دعوت کردن عزّم ع-ز-م عزّم أهله للعشاء (او خانواده‌اش را به شام دعوت کرد)
باور کردن صدّگ ص-د-ق صدّگ الخبر (او خبر را باور کرد)
تعمیر کردن صلّح ص-ل-ح صلّح الباب (او در را تعمیر کرد)
ساختن (چیزی جدید) صنع ص-ن-ع صنع کعکه (او کیک درست کرد)
خراب کردن خرب خ-ر-ب خرب الجهاز (او دستگاه را خراب کرد)
پرواز کردن طار ط-ی-ر طار الطیر (پرنده پرواز کرد)
گم شدن ضاع ض-ی-ع ضاع المفتاح (کلید گم شد)
نگه داشتن مسّک م-س-ک مسّک الحقیبه (او کیف را نگه داشت)
فرستادن بعث ب-ع-ث بعث الرساله (او پیام را فرستاد)
قبول نکردن ما قبل ق-ب-ل ما قبل العرض (او پیشنهاد را قبول نکرد)
کمک خواستن استعان ع-و-ن استعان بصدیقه (او از دوستش کمک خواست)
کشیدن (چیزی) سحب س-ح-ب سحب الحبل (او طناب را کشید)
غافلگیر کردن فاجأ ف-ج-أ فاجأ أصدقاءه (او دوستانش را غافلگیر کرد)
قرض دادن سلّف س-ل-ف سلّف الفلوس (او پول قرض داد)

 

دانلود لغت نامه کاربردی زبان عربی در سفر به عتبات عالیات عراق (رایگان)
دانلود لغت نامه کاربردی زبان عربی در سفر به عتبات عالیات عراق (رایگان)

دانلود رایگان لغت‌نامه کاربردی عربی لهجه عراقی ویژه زائران عتبات عالیات عراق (کربلا، نجف، کاظمین و سامرا) و زائران پیاده روی اربعین اباعبدالله الحسین(ع) – نسخه پی دی اف

شامل صدها واژه و جمله ضروری برای سفر، اقامت، خرید، درمان و ارتباط با مردم عراق

 

Size: 2.8 MB

افعال مربوط به احساسات

فارسی عربی عراقی (مصدر) ریشه (عربی معیار) مثال در جمله
دوست داشتن حب ح-ب-ب حب أهله (او خانواده‌اش را دوست دارد)
متنفر بودن کره ک-ر-ه کره الکذب (او از دروغ متنفر است)
خندیدن ضحک ض-ح-ک ضحک عالفلم (او به فیلم خندید)
گریه کردن بکی ب-ک-ی بکی من الحزن (او از غم گریه کرد)
ترسیدن خاف خ-و-ف خاف من الحیه (او از مار ترسید)
ناراحت شدن زعل ز-ع-ل زعل من الخبر (او از خبر ناراحت شد)
خوشحال شدن فرح ف-ر-ح فرح بالنجاح (او از موفقیت خوشحال شد)
خجالت کشیدن استحى ح-ی-ی استحى من الحدیث (او از صحبت خجالت کشید)
گریه کردن بچى ب-ک-ی بچى من الفرح (او از خوشحالی گریه کرد)
احساس کردن حسّ ح-س-س حسّ بالتعب (او احساس خستگی کرد)
کینه داشتن حقد ح-ق-د حقد علیه بسبب الموقف (او به خاطر موقعیت، کینه‌ای شد)
شاد بودن ابتهج ب-ه-ج ابتهج بالمناسبه (او از این مناسبت خوشحال شد)

 

افعال مرتبط با خرید و فروش

فارسی عربی عراقی ریشه (عربی معیار) مثال در جمله
خریدن إشترى ش-ر-ى إشترى تفاح من السوق (او سیب از بازار خرید)
فروختن باع ب-ی-ع باع بضاعته بسرعه (او جنسش را سریع فروخت)
پرداخت کردن دفع د-ف-ع دفع الحساب فی المطعم (او صورت‌حساب رستوران را پرداخت کرد)
سفارش دادن طلب ط-ل-ب طلب کتاب جدید (او کتاب جدیدی سفارش داد)
برداشتن (کالا) أخذ أ-خ-ذ أخذ علبه الحلوى (او جعبه شیرینی را برداشت)
معامله کردن ساوم س-ا-و ساوم البائع على السعر (او با فروشنده بر سر قیمت چانه زد)
مقایسه کردن قارن ق-ا-ر قارن الأسعار بین المتاجر (او قیمت‌ها را بین فروشگاه‌ها مقایسه کرد)
انتخاب کردن اختار خ-ی-ر اختار ملابس جدیده (او لباس‌های جدیدی انتخاب کرد)
بررسی کردن (کالا) فحص ف-ح-ص فحص البضاعه قبل الشراء (او کالا را قبل از خرید بررسی کرد)
عرضه کردن (کالا) عرض ع-ر-ض عرض البائع البضاعه (فروشنده کالاها را نمایش داد)
پیشنهاد دادن قدم عرض ق-د-م قدم عرض خاص للزبائن (او پیشنهاد ویژه‌ای به مشتریان ارائه داد)
توضیح دادن شرح ش-ر-ح شرح ممیزات الجهاز (او ویژگی‌های دستگاه را توضیح داد)
بسته‌بندی کردن غلف غ-ل-ف غلف الهدایا بشکل جمیل (او هدایا را به زیبایی بسته‌بندی کرد)
حساب کردن حسب ح-س-ب حسب المبلغ الإجمالی (او مبلغ کل را محاسبه کرد)
بدهکار بودن کان مدین د-ی-ن کان مدین للبائع (او به فروشنده بدهکار بود)
دریافت کردن استلم س-ل-م استلم النقود بعد البیع (او بعد از فروش پول را دریافت کرد)
باقی پول دادن أعطى الباقی ع-ط-ی أعطى الباقی للزبون (او باقی پول را به مشتری داد)
خرید آنلاین إشترى عبر الإنترنت ش-ر-ى إشترى کتاباً عبر الإنترنت (او کتابی آنلاین خرید)
پیش‌خرید کردن حجز مسبقاً ح-ج-ز حجز تذکره مسبقاً (او بلیت را پیش‌خرید کرد)
فروش قسطی باع بالتقسیط ب-ی-ع باع بالتقسیط لزبون (او کالا را به صورت قسطی فروخت)
بازگرداندن کالا أعاد البضاعه ع-و-د أعاد البضاعه بسبب العیب (او کالا را به دلیل نقص بازگرداند)
تخفیف دادن خصم خ-ص-م خصم من السعر للزبون (او برای مشتری از قیمت کم کرد)
تبلیغ کردن روج ر-و-ج روج للمنتجات الجدیده (او محصولات جدید را تبلیغ کرد)
شرکت در حراجی شارک بالمزاد ش-ر-ک شارک بالمزاد العلنی (او در حراج عمومی شرکت کرد)
شکایت کردن اشتکى ش-ک-و اشتکى من غلاء الأسعار (او از گرانی قیمت‌ها شکایت کرد)
کالای خراب فروختن باع بضائع مغشوشه ب-ی-ع باع بضائع مغشوشه للزبائن (او جنس تقلبی به مشتریان فروخت)
درخواست جایگزینی طلب استبدال ب-د-ل طلب استبدال البضاعه المعطوبه (او تقاضای تعویض کالای خراب کرد)

 

 

افعال مرتبط با طبیعت و محیط زیست

فارسی عربی عراقی (مصدر) ریشه (عربی معیار) مثال در جمله
کاشتن (درخت یا گیاه) زرع ز-ر-ع زرع شجره فی الحدیقه (او درختی در باغ کاشت)
آب دادن سقى س-ق-ی سقى النباتات کل یوم (او هر روز به گیاهان آب می‌دهد)
جمع کردن جمع ج-م-ع جمع الأوراق من الأرض (او برگ‌ها را جمع کرد)
تمیز کردن محیط نظّف ن-ظ-ف نظّف الحدیقه (او باغ را تمیز کرد)
مراقبت کردن اعتنى ع-ن-ی اعتنى بالزهور (او از گل‌ها مراقبت کرد)

 

افعال مرتبط با تکنولوژی و دیجیتال

فارسی عربی عراقی (مصدر) ریشه (عربی معیار) مثال در جمله
دانلود کردن حمّل ح-م-ل حمّل الفیدیو من الإنترنت (او ویدیو را دانلود کرد)
آپلود کردن رفع ر-ف-ع رفع الصور على الفیس (او عکس‌ها را در فیسبوک آپلود کرد)
روشن کردن (دستگاه) شغّل ش-غ-ل شغّل الحاسبه (او کامپیوتر را روشن کرد)
خاموش کردن (دستگاه) طفى ط-ف-أ طفى الجوال (او تلفن همراه را خاموش کرد)
چک کردن (بررسی) فحص ف-ح-ص فحص الإیمیل (او ایمیل را چک کرد)

 

افعال مرتبط با ورزش و فعالیت بدنی

فارسی عربی عراقی (مصدر) ریشه (عربی معیار) مثال در جمله
دویدن رکض ر-ک-ض رکض فی السباق (او در مسابقه دوید)
پریدن قفز ق-ف-ز قفز من السور (او از دیوار پرید)
شنا کردن سبح س-ب-ح سبح فی النهر (او در رودخانه شنا کرد)
وزنه زدن رفع الأثقال ر-ف-ع رفع الأثقال فی الصاله (او در باشگاه وزنه زد)
تمرین کردن مارس م-ر-س مارس الریاضه کل صباح (او هر صبح ورزش می‌کند)

 

افعال مرتبط با هنر و سرگرمی

فارسی عربی عراقی (مصدر) ریشه (عربی معیار) مثال در جمله
نقاشی کردن رسم ر-س-م رسم لوحه جمیله (او یک نقاشی زیبا کشید)
آواز خواندن غنى غ-ن-ی غنى أغنیه شعبیه (او یک آهنگ محلی خواند)
نواختن (آلت موسیقی) عزف ع-ز-ف عزف على العود (او با عود نواخت)
فیلم دیدن شاهد ش-ه-د شاهد فیلماً جدیداً (او یک فیلم جدید دید)
بازی کردن (نمایش) مثل م-ث-ل مثل فی المسرحیه (او در نمایش بازی کرد)

 

 

افعال مرتبط با مدرسه و یادگیری

فارسی عربی عراقی (مصدر) ریشه (عربی معیار) مثال در جمله
نوشتن کتب ک-ت-ب کتب واجبه (او تکلیفش را نوشت)
خواندن قرأ ق-ر-أ قرأ الکتاب (او کتاب را خواند)
جواب دادن أجاب ج-و-ب أجاب على السؤال (او به سؤال پاسخ داد)
امتحان دادن اختبر خ-ب-ر اختبر فی الماده الصعبه (او امتحان درس سخت را داد)
یاد گرفتن استوعب و-ع-ب استوعب القواعد الجدیده (او قوانین جدید را یاد گرفت)

 

 

 

افعال مرتبط با بهداشت و درمان

فارسی عربی عراقی (مصدر) ریشه (عربی معیار) مثال در جمله
دارو خوردن أخذ الدواء أ-خ-ذ أخذ الدواء کل صباح (او هر صبح دارو خورد)
بیمار شدن مرض م-ر-ض مرض بعد البرد (او بعد سرماخوردگی بیمار شد)
معاینه کردن فحص ف-ح-ص فحص المریض فی العیاده (او بیمار را در مطب معاینه کرد)
استراحت کردن استراح ر-و-ح استراح فی البیت (او در خانه استراحت کرد)
بهبودی یافتن تعافى ع-ف-ی تعافى من الجرح (او از زخم بهبود یافت)

 

 

دانلود لغت نامه کاربردی زبان عربی در سفر به عتبات عالیات عراق (رایگان)
دانلود لغت نامه کاربردی زبان عربی در سفر به عتبات عالیات عراق (رایگان)

دانلود رایگان لغت‌نامه کاربردی عربی لهجه عراقی ویژه زائران عتبات عالیات عراق (کربلا، نجف، کاظمین و سامرا) و زائران پیاده روی اربعین اباعبدالله الحسین(ع) – نسخه پی دی اف

شامل صدها واژه و جمله ضروری برای سفر، اقامت، خرید، درمان و ارتباط با مردم عراق

 

Size: 2.8 MB

http://arbaeeni.com/?p=11042

Facebook
Telegram
WhatsApp
Print
Email
X

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

مقالات پیشنهاد شده سردبیر نشریه اربعینی