صفحه اول » نشریه اینترنتی اربعینی » زبان عربی لهجه عراقی » لغت نامه عربی عراقی » آموزش عربی عراقی: لیست کامل واژگان و لغات عربی در سفر به عراق (عتبات عالیات)

آموزش عربی عراقی: لیست کامل واژگان و لغات عربی در سفر به عراق (عتبات عالیات)

وب سایت اربعینی : مجله اینترنتی اربعینی :پایگاه اطلاع رسانی پیاده روی اربعین : جهت تسهیل ارتباط زائرین محترم با اهالی عراق، تمام واژگان عربی لهجه عراقی در قالب یک فهرست جامع گردآوری شده است. این فهرست، راهنمایی ارزشمند برای زائرانی است که قصد سفر به عتبات عالیات (کربلا، نجف، کاظمین، سامرا) و شرکت در پیاده روی اربعین دارند:
لیست کامل واژگان و لغات عربی در سفر به عراق

وب سایت اربعینی : آشنایی با واژگان پرکاربرد عربی، به زائرین اربعین کمک می‌کند تا سفری دلنشین‌تر و خاطره‌انگیزتر را تجربه کنند. با استفاده از این واژه‌نامه، زائرین می‌توانند با اطمینان خاطر به زیارت عتبات عالیات مشرف شوند.

توجه: این واژه‌نامه صرفاً به عنوان یک راهنمای اولیه ارائه شده است و برای تسلط کامل بر زبان عربی، نیاز به مطالعه بیشتر و تمرین مداوم می‌باشد.

 

سلام و احوال پرسی روزمره
  •  سلام —> السلام علیکم (جواب: و علیکم السلام)
  • سلام علیکم —> السلام علیکم (جواب: و علیکم السلام و رحمه الله)
  • خوش آمدید —> أهلاً و سهلاً (جواب: أهلین و سهلین)
  • صبح بخیر —> صباح الخیر (جواب: صباح النور)
  • عصر بخیر —> مساء الخیر (جواب: مساء النور)
  • حالت چطوره؟ (به مرد) —> شلونَک؟ (جواب: زین، الحمد لله)
  • حالت چطوره؟ (به زن) —> شلونِچ؟ (جواب: زینه، الحمد لله)
  • خوبی؟ / اوضاع خوبه؟ —> تمام؟ (جواب: تمام، الحمد لله)
  • چه خبر؟ —> شکو ماکو؟ (جواب: ماکو شی = خبری نیست)
  • خداحافظ —> مع السلامه (جواب: الله ویاک)
  • به امید دیدار —> إلى اللقاء (جواب: إن شاء الله)
  • ببخشید، مزاحمتون شدم —> عذرًا / آسف (جواب: ماکو داعی = مشکلی نیست)
  • خوشحالم دیدمت —> فرحت بشوفتک (جواب: وأنا أکثر = منم بیشتر)
  • شب بخیر —> تصبح على خیر (جواب: وأنتَ من أهل الخیر)
  • حال خانواده‌ات چطوره؟ —> شلون عائلتَک؟ (جواب: الحمد لله، زینین)
  • ممنونم —> شکرًا (جواب: عفوًا)
  • روز خوبی داشته باشی —> إن شاء الله یومک زین (جواب: و یومک زین)
  • چطور می‌توانم به شما کمک کنم؟ —> شلون أقدر أساعدک؟ (جواب: شکرًا، ما أحتاج = ممنون، نیازی نیست)
  • اسم شما چیست؟ —> شِسمَک؟ (جواب: إسمی… = اسمم…)
  • از آشنایی با شما خوشوقتم —> تشرفت بمعرفتک (جواب: وأنا تشرفت = منم همین‌طور)
  • ببخشید، مزاحمتون شدم —> عذرًا / آسف  (جواب: ماکو داعی = مشکلی نیست)
  • خوشحالم دیدمت —> فرحت بشوفتک (جواب: وأنا أکثر = منم بیشتر)

 

دانلود لغت نامه کاربردی زبان عربی در سفر به عتبات عالیات عراق (رایگان)
دانلود لغت نامه کاربردی زبان عربی در سفر به عتبات عالیات عراق (رایگان)

واژه های پرکاربرد در لهجه عراقی ویژه زائران عتبات عالیات عراق(کربلا، نجف، کاظمین و سامرا) و زائران پیاده روی اربعین اباعبدالله الحسین(ع) – نسخه پی دی اف
لغت نامه در حال تکمیل است، هر هفته به روز می شود

افعال پرکاربرد لهجه‌ی عراقی
  • باز کن —> إفتح (به مرد) / إفتحی (به زن)
  • بازه؟ —> مفتوح؟
  • ببند —> سدّ (به مرد) / سدّی (به زن)
  • بده —> أعطِ (به مرد) / أعطی (به زن)
  • بسته‌ست؟ —> مسدود؟ / مسکَّر؟
  • بگیر —> خُذ (به مرد) / خُذی (به زن)
  • بگو —> گول (به مرد) / گولی (به زن)
  • برو —> روح
  • برو اونجا —> روح هناک
  • بیا —> تعال (به مرد) / تعالی (به زن)
  • بیا اینجا —> تعال هنا (به مرد) / تعالی هنا (به زن)
  • بشین —> إگعد (به مرد) / إگعدی (به زن)
  • بلند شو —> گوم (به مرد) / گومی (به زن)
  • تمام شد —> خَلَص
  • خراب شده —> خربان
  • دوست دارم —> أحبّ
  • کار نمی‌کنه —> ما یشتغل
  • گم شدم —> تِهت
  • گوش کن —> إسمع (به مرد) / إسمعی (به زن)
  • نگاه کن —> شُوف (به مرد) / شُوفی (به زن)
  • می‌خوام برگردم —> أرید أرجَع
  • می‌خوام بخرم —> أرید أشتری
  • می‌خوام بخورم —> أرید آکل
  • می‌خوام بنوشم —> أرید أشرَب
  • می‌خوام برم —> أرید أروح
  • می‌خوام پول عوض کنم —> أرید أصرّف فلوس
  • می‌خوام زنگ بزنم —> أرید أتّصل
  • می‌خوام استراحت کنم —> أرید أرتاح
  • می‌خوام صبر کنم —> أرید أنْتِظر
  • نمی‌خوام —> ما أرید
  • نمی‌دونم —> ما أعرف
  • می‌دونم —> أعرف
  • عجله کن —> عجّل (به مرد) / عجّلی (به زن)
  • بخواب —> نام (به مرد) / نامی (به زن)
  • صبر کن —> إصبر (به مرد) / إصبری (به زن)
  • کمک کن —> ساعد (به مرد) / ساعدی (به زن)
  • منتظر باش —> إنتظر (به مرد) / إنتظری (به زن)
البسه در عربی لهجه عراقی
  • انگشتر —> خاتم
  • اورکت —> معطف
  • بولیز —> بلووز
  • پارچه —> قماش
  • پالتو —> بالطو
  • پلیور —> بلوفر
  • پیراهن —> قمیص
  • تی‌شرت —> تی‌شرت
  • چادر —> عَبایَه
  • جلیقه —> صدریه
  • جوراب —> شراب
  • چفیه —> کوفیه
  • دستبند —> إسوره
  • دستکش —> کفوف
  • روسری —> شیله / حجاب
  • ژاکت —> جاکیت
  • ساعت —> ساعه
  • شال —> شال
  • شال‌گردن —> وشاح
  • شلوار —> بنطلون
  • شورت —> شورت
  • عبا —> دشداشه (برای مردان) / عَبایَه (برای زنان)
  • عینک —> نَظّاره
  • کاپشن —> جاکیت
  • کفش —> جزمه
  • کفش ورزشی —> جزمه ریاضیه
  • کت —> ستره
  • کت‌وشلوار —> بدله
  • کلاه —> شَفقَه
  • کلاه بافتنی —> طاقیه
  • کمربند —> حزام
  • کیف پول —> محفظه
  • کیف دستی —> جَنطه ید
  • کیف یا ساک —> جَنطه (جمع: جُنَط)
  • کوله‌پشتی —> حَقْبَه
  • گوشواره —> حلق
  • لباس —> ثوب / مَلابِس
  • لباس زیر —> ملابس داخلیه
  • مانتو —> بالطو
  • گردنبند —> قلاده
  • لوازم —> غَراض

 

زمان‌ها در لهجه عراقی
  • الان —> حِسّه
  • امروز —> اِلیوم / هِلیوم
  • امشب —> هَاللیله
  • امسال —> هَالسنه
  • این ماه —> هَذا الشَهَر
  • پارسال —> السنه السابقه / سنه گَبل
  • پریروز —> اَلأمس الأول / گَبل اَمِس
  • پریشب —> لیله اَلأمس الأول
  • پس‌فردا —> عُگبه / بَعد بُکره
  • پیش از ظهر —> قَبل الظُهُر
  • تا حالا —> لِحَدّ حِسّه
  • تا کی —> لِمَتى
  • چند روز بعد —> بَعد چَم یوم
  • دو روز بعد —> بَعد یومین
  • دو روز پیش —> گَبل یومین
  • دیروز —> اَمِس / البارحه
  • روز —> یوم
  • ساعت چند است؟ —> الساعه چَم؟
  • سه روز بعد —> بَعد ثلاثه ایام
  • صبح —> الصُبُح
  • ظهر —> الظُهُر
  • عصر —> العَصِر
  • غروب —> الغروب
  • فردا —> بُکره / باچِر
  • فرداشب —> لیله الغد
  • قبل —> گَبل
  • ماه —> شَهَر
  • ماه آینده —> الشَهَر الجای
  • مغرب —> اِلمغرب
  • منتصف‌اللیل —> نِصّ اللیل
  • هفته —> اِسبوع
  • این هفته —> هَذا الاِسبوع
  • هفته آینده —> اِسبوع الجای
  • هفته قبل —> اِسبوع گَبل
  • همیشه —> دایمًا
  • هیچ‌وقت —> أبدًا / ولا مره
  • سال —> سنه / عام
  • سال آینده —> السنه الجایه
  • شب —> اِللیل
  • عشاء —> العِشه
  • قبل از غروب —> گَبل الغروب
  • بعد از ظهر —> بَعد الظُهُر
  • چند وقت —> چَم مُدّه

 

کلمات پرسشی پرکاربرد لهجه‌ی عراقی
  • از کجا؟ —> مِنَین (اَمنین خوانده می‌شود)
  • با چه کسی؟ —> وِیامِن
  • برای چه؟ —> عَلی شَنو
  • چرا؟ —> لِیش
  • چه چیزی؟ —> شَنو
  • چه کسی؟ —> مِنو
  • چه وقت؟ —> اِشوَکِت / مَتی
  • چه؟ —> شُو
  • چند تا؟ —> چَم وَاحد
  • چند نفر؟ —> چَم شَخص
  • چند وقت؟ —> چَم مُدّه
  • چند؟ (برای قیمت) —> اِبیش / اِشگِد / کَم
  • چطور؟ —> اِشلون
  • چقدر؟ (مقدار) —> چَم / کَم
  • کجا؟ —> وِین
  • کجاست؟ —> وِین هُوَ
  • کدام؟ —> أیّ
  • کی می‌رسد؟ —> مَتی یِوَصّل
  • کی؟ (زمان) —> إمتی
  • نزدیک / دور —> قَریب / بَعید

 

صفات مهم در لهجه عراقی
  • آرام —> هادِئ
  • ارزان —> رَخیص
  • بزرگ —> کَبیر
  • تمیز —> نَظیف
  • تند (تیز) —> حاد
  • تند (سریع) —> سَریع
  • جدید —> جَدید
  • چاق —> سَمین
  • خالی —> فارِغ
  • خوب —> زِین
  • خیس —> مَبلول
  • خیلی —> هَوایه
  • خطرناک —> خَطِر
  • خشک —> ناشِف
  • داغ —> حار
  • دور —> بَعید
  • زشت —> عِیب / قَبیح
  • سرد —> بارد
  • سنگین —> ثَقیل
  • سبک (کم وزن) —> خَفیف
  • سبک (کم‌رنگ) —> خَفیف
  • سخت —> صَعِب
  • ساده —> بَسیط
  • سردرگم —> مَتحَیّر
  • سفید —> أبیَض
  • سیاه —> أسوَد
  • شلوغ —> مُزدَحِم
  • شیرین —> حُلو
  • صاف —> ناعِم
  • ضعیف —> ضَعیف
  • طولانی —> طَویل
  • قشنگ —> حُلو / جَمیل
  • قوی —> قَوی
  • کثیف —> وَسِخ
  • کوچک —> صَغیر
  • کمی —> اِشوَیه / قَلیل
  • کوتاه —> قَصیر
  • گران —> باهِظ
  • گران / ارزشمند —> غالی
  • لاغر —> نَحیف
  • مجانی —> بِلاش
  • نزدیک —> قَریب

 

کلمات اشاره در زبان عربی عراقی
  • آن طرف —> هِناک
  • آنجا —> اِهناک
  • این —> هَذا (برای مذکر) / هَذی (برای مؤنث)
  • اینجا —> اِهنا
  • آن —> ذاک (برای مذکر) / تِلک (برای مؤنث)
  • بال —> جَناح
  • بالا / بالاتر —> أعلا
  • پایین / پایین‌تر —> أسفل
  • پشت سر —> خَلْف / وَراء
  • جلو —> أمام / قُدام
  • چپ —> یِسار / یِسرِه
  • داخل —> داخِل
  • راست —> یِمْنه
  • روبه‌رو —> مُقابِل
  • روی / بالای —> فَوق
  • زیر —> تَحت
  • عقب —> وَرَه
  • کنار —> یَم / اِبصَف / قُرب
  • وسط —> وَسَط

 

اعداد در لهجه عراقی
  • یک —> واحد
  • دو —> اِثنَین
  • سه —> ثَلاث
  • چهار —> أربَع
  • پنج —> خَمس
  • شش —> سِتّه
  • هفت —> سَبعَه
  • هشت —> ثَمانیَه
  • نه —> تِسعَه
  • ده —> عَشرَه
  • یازده —> إحدا عَشَر
  • دوازده —> إثنا عَشَر
  • سیزده —> ثَلاثَه عَشَر
  • چهارده —> أربَعَه عَشَر
  • پانزده —> خَمسَه عَشَر
  • شانزده —> سِتّه عَشَر
  • هفده —> سَبعَه عَشَر
  • هجده —> ثَمانیَه عَشَر
  • نوزده —> تِسعَه عَشَر
  • بیست —> عِشرین

 

لغات مربوط  عربی عراقی حمل‌ونقل و مسیر

مدارک و امور مرزی

  • گذرنامه —> جَواز
  • ویزا —> فیزَه
  • کارت شناسایی —> هُوِیَّه
  • کارت ملی ایران —> بطاقه مَلیّه
  • کارت اعتباری —> بِطاقَه إئتمان
  • ثبت کردن / نام‌نویسی —> سَجِّل
  • مهر زدن —> خَتِم
  • مهر ورود —> خَتِم دُخول
  • مهر خروج —> خَتِم خُروج
  • بازرسی —> تَفتیش
  • مامور بازرسی —> مُفَتِّش
  • پلیس مرز —> شُرطَه الحُدود
  • پلیس / مامور —> شُرطی
  • افسر / مسئول —> ضابِط
  • ایست پلیس / ایست بازرسی —> سَیطَرَه

پول و صرافی

  • پول —> فْلوس
  • دینار —> دینار
  • ریال —> ریال
  • صرافی —> صَیْرَفَه
  • تبدیل پول (چنج کردن) —> تَصْریف
  • زائران و کاروان
  • زائر / زائران —> زائِر / زُوّار
  • کاروان —> حَملَه
  • گروه —> جَماعَه

مکان‌ها و پرس‌وجو

  • شهر —> مَدینَه
  • استان —> مُحافَظَه
  • کشور —> دولَه
  • مرز —> حُدود
  • گیت / دروازه / ورودی —> بَوّابَه
  • در ورودی —> باب الدُخول
  • ایستگاه کجاست؟ —> وین الموقف؟
  • تاکسی کجاست؟ —> وین التکسی؟
  • اتوبوس کجاست؟ —> وین الباص؟
  • ایستگاه اتوبوس —> موقف الباص
  • ایستگاه قطار —> موقف القطار / المَحَطَّه
  • فرودگاه —> مَطار
  • کجا می‌ری؟ —> لوین رایح؟ (به خانم: لوین رایحه؟)
  • می‌خوام برم کربلا —> أرید أروح کربلاء
  • می‌خوام برم نجف —> أرید أروح النجف
  • می‌خوام برم حرم —> أرید أروح للحرم

وسایل نقلیه

  • ماشین —> سَیّارَه
  • اتوبوس —> باص (در جنوب عراق: مَنْشَأ هم شنیده می‌شود)
  • تاکسی —> تاکسی
  • مینی‌بوس / ون —> کِیَّه
  • سه‌چرخه (تُک‌تُک) —> تُک تُک
  • قطار —> قِطار
  • هواپیما —> طیّارَه
  • راه‌آهن —> سَکّه الحدید

کرایه و هزینه

  • بلیط —> تِکِت / تذکره / بِطاقَه
  • کرایه —> أُجْرَه / کِرایَه / کروه (در جنوب عراق)
  • چقدر می‌گیره؟ / کرایه چقدره؟ —> شگد تاخذ؟ (یا: شگد الأجره؟)
  • گرونه —> غالی
  • ارزون‌تر نداری؟ —> ماکو أرخص؟

جهت‌یابی و مسیر

  • راه / مسیر —> طَریق / دَرب / شارع
  • جاده —> طَریق
  • خیابون —> شارع
  • مسیر —> مَسار
  • نزدیک‌ترین راه —> أقرب طَریق
  • دو راهی —> تَقاطُع
  • مستقیم —> سیدَه
  • سمت راست —> جِهه الیَمین
  • سمت چپ —> جِهه الیِسار
  • برو مستقیم —> إمشی دَغری
  • بپیچ به راست —> لَفّ یَمین
  • بپیچ به چپ —> لَفّ چِمال
  • دستور به راننده و وضعیت
  • راننده —> سائِق / سَوّاق
  • نگه دار / وایستا —> اُگُف
  • بایست لطفاً —> وَگّف لو سمحت
  • برو —> إمشِی
  • آهسته‌تر لطفاً —> شَویّه شَویّه لو سمحت
  • اینجا پیاده می‌شم —> أنزل هِنا
  • کی می‌رسیم؟ —> شَوکَت نَوَصّل؟
  • اینجا شلوغه —> المَکان زَحمَه
  • ترافیک —> زَحمَه
  • من پیاده می‌رم —> أمشی عَ رِجلی
  • پیاده —> مَشی
  • حرکت کردن (برای وسایل نقلیه) —> مَشى
کلمات مربوط به شهر در لهجه عراق

معابر و مسیرها

  • خیابان —> شارِع
  • کوچه —> دَربونه
  • پیاده‌رو —> رَصیف
  • پیاده‌روی (راه‌رفتن) —> مَشّایه
  • میدان (میدان شهر / فلکه) —> ساحَه / میدان
  • چهارراه —> تَقاطُع
  • چهارراه / محل جدا شدن مسیرها —> مُفتَرَق الطُرُق
  • مستقیم —> عَ الطّول / دَغری
  • پل —> جِسِر
  • ستون (ستون‌های مسیر یا خیابان) —> عَمود
  • اماکن مذهبی و عمومی
  • حرم —> الحَرَم / الحِضره
  • مسجد —> جامِع
  • مراکز تجاری و خدماتی
  • بازار —> سوق
  • پاساژ —> المُول / المُجَمَّع
  • مغازه —> مَحَلّ
  • پمپ‌بنزین —> بانزین‌خانه
  • پارکینگ —> گَراج / مَوقِف سَیّارات

اماکن شهری:

  • شهر —> مَدینه
  • محله —> حَیّ
  • پارک —> حَدیقه
  • بیمارستان —> مُستَشفى
  • هتل —> فُندُق
  • رستوران —> مَطعَم
  • بانک —> بَنک
  • اداره —> دایره
  • ایستگاه —> مَوقِف
  • ترافیک —> زَحمه
  • وسط شهر —> وَسَط المَدینه
  • ورودی شهر —> مَدخَل المَدینه
  • خروجی شهر —> مَخرَج المَدینه

شغل‌های عمومی و خدماتی

  • آرایشگاه —> حَلّاق
  • آرایشگر —> حَلّاق
  • آشپز —> طَبّاخ
  • اغذیه‌فروش —> بَیّاع أکل
  • بازرگان —> تاجِر
  • بنّا / کارگر ساختمانی —> بَنّاء
  • برق‌کار —> کَهْربائی
  • پخش‌کننده آب —> موزِّع المای
  • پخش‌کننده غذا / پیک غذا —> موزِّع الأکل
  • پلیس —> شُرطی
  • پلیس راهنمایی و رانندگی —> شُرطه المُرور
  • پزشک —> طَبیب
  • پرستار —> مُمَرِّض
  • تاجر —> تاجِر
  • تعمیرکار خودرو —> مِکانیکی
  • تعمیرکار کفش —> تَصلیح الأحذیه
  • تعمیرکار لاستیک / پنچرگیر —> بِنچَرچی
  • تعمیرکار موبایل —> تَصلیح موبایلات
  • تعمیرکار وسایل برقی —> فَنّی الکَهرباء
  • تعمیرکار لباس —> خَیّاط التَعدیل
  • جوشکار —> لَحّام
  • جمع‌کننده زباله / رفتگر —> مُنظِّف / عَامِل نَظافَه
  • حمل‌کننده —> ناقِل
  • خیاط —> خَیّاط
  • داروساز —> صَیدَلانی
  • راننده —> سائِق
  • راننده اتوبوس —> سائِق باص
  • راننده بار / وانت —> سائِق الحِمل
  • راننده تاکسی —> سائِق تاکسی
  • راننده توک‌توک —> سائِق تُک تُک
  • روزنامه‌نگار —> صَحَفی
  • سبزی‌فروش —> بَیّاع خُضَر
  • سوپرمارکتی —> بَیّاع المواد الغذائیه
  • عکاس —> مُصَوِّر
  • عطر فروش —> بَیّاع عُطور
  • فروشنده / مغازه‌دار —> بَیّاع
  • فروشنده پوشاک —> بَیّاع الملابس
  • فروشنده کفش —> بَیّاع جَهَف
  • فست‌فود —> بَیّاع أکل سَریع
  • قصاب / فروشنده گوش REALLY: جَزّار
  • کادر بهداشت / سم‌پاش / ضدعفونی‌کننده —> مُکافِح / عَامِل تَعقیم
  • کتاب‌فروش —> بَیّاع کُتُب
  • کفش‌فروش —> بَیّاع جَهَف
  • کمک‌آشپز / دیگ‌دار —> مُعاوِن الطَبّاخ
  • گارسون —> نادِل
  • لوله‌کش / تعمیرکار لوله —> سَبّاک
  • مدیر رزرو هتل —> مُدیر حَجز الفُندُق
  • مدیر مدرسه —> مُدیر المَدرَسه
  • مدیرعامل —> مُدیر تَنفیذی
  • مدیر هتل —> مُدیر الفُندُق
  • مرزبان —> حارِس الحُدود
  • معلم مدرسه —> مُعَلِّم
  • منشی —> سِکرتیر
  • معاون مدرسه —> نائِب المُدیر
  • میوه‌فروش —> بَیّاع فَواکِه
  • نانوا —> خَبّاز
  • نانوایی —> مَخبَز
  • نجار (تعمیرات چوبی یا در و پنجره) —> نَجّار
  • نگهبان / حراست —> حِراسَه / حارِس
  • نویسنده —> کاتِب
  • وکیل —> مُحامی
  • کارگر —> عَامِل
  • کارمند دولتی —> مُوَظَّف حُکومی
  • مهندس —> مُهَندِس
  • مهندس کامپیوتر —> مُهَندِس کُمبیوتر

 

لغات مربوط به پزشکی و درمان

مشاغل و خدمات پزشکی

  • پزشک —> دَکتور
  • پزشک عمومی —> دَکتور عام
  • پزشک زنان —> دَکتور نِسوان
  • پرستار —> مُمَرِّض
  • داروساز —> صَیدَلی
  • کادر درمان —> الکادِر الطِبّی
  • پزشک موکب —> دَکتور المُوکِب
  • درمانگاه سیّار —> مُستَوصَف مُتَنَقِّل
  • بهداری موکب —> العیادَه / البَهداریَه
  • بیمارستان —> مُستَشفى
  • اورژانس —> طَوارئ
  • آمبولانس —> سیّاره الإسعاف
  • ویزیت —> مُعایَنَه
  • نسخه / تجویز پزشک —> رُشتَه / وَصفَه طِبّیَه
  • نوبت / صف انتظار —> دَور
  • اورژانسی هستم —> حالَتی طارئَه

علائم و بیماری‌ها

  • بیمار / مریض —> مَریض
  • معلول / ناتوان حرکتی —> مُعاق
  • درد —> أَلَم
  • سردرد —> صُداع
  • دل‌درد / معده‌درد —> وَجَع البَطن
  • پادرد / پا گرفتن —> وَجَع بالرِجل / رِجلی خَدَّرَت
  • گلودرد —> وَجَع الحَلق
  • تب —> حَرارَه
  • سرگیجه —> دَوخَه
  • حالت تهوع —> غَثَیان
  • استفراغ —> تَقیُّؤ
  • سرفه —> سُعال
  • عطسه —> عَطسَه
  • آبریزش بینی —> زُکام
  • اسهال —> إسهال
  • یبوست —> إمساک
  • گرفتگی عضلات —> شَدّ عَضَلی
  • زخم / تاول —> جَرح / نَفطَه
  • خستگی شدید / بی‌حالی —> تَعَب شَدید / ما بیّ حِیل
  • عفونت —> إلتِهاب
  • خونریزی —> نَزف
  • سوختگی —> حَرق
  • شکستگی —> کَسر

دارو و تجهیزات پزشکی

  • دارو —> دَوا
  • داروخانه —> صَیدَلیه
  • قرص —> حَبَّه
  • شربت —> شَراب
  • آمپول —> إبرَه
  • سرُم —> سیروم
  • مسکن (ضد درد) —> مُسَکِّن
  • تب‌بر —> خافِض حَرارَه
  • پماد —> مَرهَم
  • پانسمان —> تَضمید
  • چسب زخم —> لَزگَه
  • باندپیچی —> لَفّ
  • آتل / گچ گرفتن —> جَبیرَه
  • ویلچر —> کُرسی المُعاقین
  • برانکارد —> سَریر نَقل
  • اکسیژن —> أُکسیجین
  • کپسول اکسیژن —> أُسطوانه أُکسیجین
  • دستکش پزشکی —> گَوانتی
  • ماسک —> کِمّامَه
  • ضدعفونی‌کننده —> مُعَقِّم
  • بتادین —> بیتادین
  • گاز استریل —> شاش طِبّی
کلمات مربوط به موبایل و اینترنت (لهجه عراقی)

تجهیزات و سخت‌افزار

  • گوشی موبایل —> موبایل
  • سیم‌کارت —> شَریحَه
  • شارژر —> شَاحِنَه
  • باتری —> بَطّاریّه
  • مودم —> راوِتَر
  • پورت USB —> بُورت یو‌اس‌بی
  • هدفون —> سَمّاعات
  • کیس گوشی —> غِطاء الموبایل
  • صفحه نمایش —> شاشَه
  • کابل —> کیبِل

خدمات و ارتباطات

  • کارت شارژ —> رَصید
  • شماره تلفن —> رَقَم تِلِفون
  • اینترنت —> إنتِرنیت
  • وای‌فای —> وای‌فای
  • بلوتوث —> بْلُوتوث
  • خط موبایل —> خَطّ الموبایل
  • آنتن —> شَبَکَه
  • پوشش شبکه —> تَغطیَه
  • سیگنال —> إشارَه
  • اتصال —> إتصال
  • داده (برای اینترنت) —> بَیانات
  • تماس تلفنی —> مُکالمَه
  • پیامک —> رِسالَه
  • اینترنت همراه —> إنتِرنیت الموبایل
  • بسته اینترنت —> بَاقَه إنتِرنیت

نرم‌افزار و تنظیمات

  • تنظیمات —> إعدَادات
  • رمز عبور —> رَمِز
  • پاس‌کد —> بَاسکود
  • گوشی قفل شده —> الموبایل المِقفول
  • برنامه (اپلیکیشن) —> تَطبیق
  • نصب کردن برنامه —> تَثبیت التَطبیق
  • حذف برنامه —> حَذف التَطبیق
  • فایل —> مِلَف
  • فایل صوتی —> مِلَف صَوتی
  • فایل ویدئویی —> مِلَف فیدیوی
  • فضای ذخیره‌سازی —> سَعه التَخزین
  • شارژ کامل —> شَحنَه کامِلَه
  • مقدار شارژ —> نِسبَه الشَحن
  • ریست کردن / راه‌اندازی مجدد —> إعادَه التَشغیل
  • به‌روزرسانی —> تَحدیث
  • اعلان (نوتیفیکیشن) —> إشعار
  • حالت خاموش —> وُضع الصَمت
  • حالت پرواز —> وُضع الطَیَران
کلمات مربوط به غذا و خوراکی‌ها (لهجه عراقی)

وعده‌ها و نوشیدنی‌ها

  • صبحانه —> الریوگ / الفطور
  • ناهار —> الغَدَه
  • شام —> العَشِه
  • آب —> مای
  • آب ولرم —> مای فاتِر
  • چای —> شای
  • قهوه —> گَهوَه
  • شیر —> حَلیب
  • دوغ —> لَبَن رایِب
  • نوشابه —> بِبسی / مُشروب
  • آبمیوه —> عَصیر

مواد غذایی و طعم‌ها

  • غذا —> أکل
  • نان —> خُبُز
  • نان ساندویچی —> صَمّون
  • برنج —> تَمَّن
  • گوشت —> لَحْم
  • مرغ —> دَجاج
  • ماهی —> سِمَک
  • تخم‌مرغ —> إِبیَض
  • ماست —> زَبادی
  • پنیر —> جُبْن
  • قشطه (خامه) —> قَشطَه
  • سرشیر —> جِیمُر
  • شیرینی —> الحَلَویّات
  • ترشی —> الطَرْشی / الطَراشی
  • کنسرو —> مُعَلَّبات
  • سوپ —> شُوربَه
  • کباب —> کَباب
  • کباب ترکی —> قَصّ / شاوَرْما
  • مرغ سوخاری —> دَجاج مَشوی
  • ماهی سرخ‌شده —> سِمَک مَشوی
  • ساندویچ —> لَفَّه
  • پیش‌غذا —> المُقَبِّلات
  • نمک —> مِلِح
  • شکر —> شَکَر
  • قند (مکعبات) —> مُکَعَّب قَند
  • شیرین —> حَلو
  • تلخ —> مُرّ
  • پرچرب —> کَثیر الدَسِم
  • کم‌چرب —> قَلیل الدَسِم
  • گرسنه —> جَوعان
  • سیر (متضاد گرسنه) —> شِبعان
  • تشنه —> عَطشان

تجهیزات و خدمات غذایی

  • رستوران —> مَطعَم
  • کافی‌شاپ —> مَقهى / کافی
  • منوی غذا —> قائِمَه الطَعام
  • فاکتور —> فاتورَه
  • پرس (غذای سرو‌شده) —> صَحْن
  • ظرف یکبار مصرف —> أوانی سَفَری
  • غذای بسته‌بندی (بیرون‌بر) —> سَفَری
  • قاشق —> الخاشوگَه
  • چنگال —> شوکَه
  • بشقاب —> صَحْن / ماعون
  • اجاق گاز —> طَبّاخ
  • قابلمه —> طَنجَرَه
  • ماهیتابه —> مِقلاه
  • چاقو —> سِکّین
  • میز غذا —> طاوِلَه الطَعام
  • دستمال سفره —> مِندیل
کلمات مربوط به پیش بینی آب و هوا

وضعیت آب و هوا

  • هوا —> الجَوّ
  • آفتابی —> مُشمَس
  • ابری —> غَیم
  • نیمه‌ابری —> غَیم جُزئی
  • بارانی —> مُمطَر
  • طوفانی —> عاصِف
  • مه‌آلود —> ضَبابی
  • صاف —> صافی
  • مرطوب —> رَطب
  • خشک —> جاف

پدیده‌های جوی و دما

  • سرد —> بارِد
  • گرم —> حار
  • خنک —> رَطِب
  • دمای هوا —> دَرَجَه الحَرارَه
  • باران —> مَطَر
  • رعد و برق —> رَعد و بَرق
  • باد —> ریح
  • طوفان —> عاصِفَه
  • مه —> ضَباب
  • برف —> ثَلج
  • رطوبت —> رُطوبَه
  • پیش‌بینی آب و هوا —> تَنَبُّؤ الجَوّ
  • امروز هوا چطوره؟ —> الیوم الجَوّ شلون؟
  • فردا هوا چطوره؟ —> باجر الجَوّ شلون؟
  • خیلی گرمه —> الحَرّ کَثیر
  • خیلی سرده —> البَرِد کَثیر
  • بارون میاد —> المَطَر جای

 

 

کلمات مربوط به موکب یا محل اقامت

موکب و خدمات مرتبط

  • موکب —> مَوکِب
  • مسئول موکب —> مَسؤول المَوکِب
  • خدمت‌رسانی —> خِدمَه
  • خادم / خدمت‌گزار —> خادِم
  • غذای موکب —> أکل المَوکِب
  • چای موکب —> شای المَوکِب
  • محل استراحت —> مَکان الراحَه
  • محل توزیع غذا —> مَکان تَوزیع الأکل
  • پتوی موکب —> بَطانیَه المَوکِب
  • بالش —> مِخَدَّه

اقامتگاه و امکانات

  • محل اقامت —> مَکان الإقامَه
  • هتل —> فُندُق
  • حسینیه —> حُسَینیَه
  • اتاق —> غُرفَه
  • تخت —> سَریر
  • پتو —> بَطانیَه
  • تشک —> فِراش
  • حمام —> حَمّام
  • توالت —> دَوره المیاه
  • آب گرم —> مای ساخِن
  • آب سرد —> مای بارِد
  • تهویه / کولر —> تَکییف
  • پنکه —> مِروَحَه
  • پنجره —> شُبّاک
  • کلید اتاق —> مِفتاح الغُرفَه
  • رزرو اتاق —> حَجز غُرفَه
  • نظافت اتاق —> تَنظیف الغُرفَه
  • ملافه —> شَرشَف
  • حوله —> مِنْشَفَه

عبارات کاربردی

  • موکب کجاست؟ —> وین المَوکِب؟
  • جای خواب دارید؟ —> عِندَکُم مَکان لِلنَوم؟
  • غذا کجا می‌دهند؟ —> وین یوزِّعون الأکل؟
  • حمام کجاست؟ —> وین الحَمّام؟
  • توالت کجاست؟ —> وین دَوره المیاه؟
  • آب آشامیدنی کجاست؟ —> وین مای الشُرب؟
  • اتاق خالی دارید؟ —> عِندَکُم غُرفَه فاضیَه؟
  • می‌خوام اتاق رزرو کنم —> أرید أحجِز غُرفَه
  • لطفاً اتاق رو تمیز کنید —> لو سَمَحت، نَظِّف الغُرفَه
  • پتو اضافه دارید؟ —> عِندَکُم بَطانیَه زیادَه؟
  • اینجا خیلی گرمه —> هِنا حَرّ کَثیر
  • اینجا خیلی سرده —> هِنا بَرِد کَثیر
  • کولر رو روشن کنید —> شَغِّل التَکییف
  • کلید اتاقم گم شده —> مِفتاح الغُرفَه ضاع
کلمات کاربردی در پیاده‌روی اربعین
  • مداحی: لَطمِیَّه
  • مصیبت: مْصابه
  • مهر نماز: تُربَه
  • زائر: زایر
  • زائران: زُوّار
  • شلوغی : ازدحام
  • شیرخوار: الرِّضیع
  • پرچم: الرّایِه
  • اشک: دَمْـعِ (جمع: مَدامِعْ)
  • گمشدگان: المفقودین
  • گاری: عَرَبانَه
  • گاریچی: عَرَبَنچی
  • ویلچر: عَرَبانَه مُعَوَّقِین
  • کالسکه: عَرَبانَه طِفِل

 

 

کلمات کلیدی: اربعین، واژگان عربی، سفر به عراق، زبان عربی، فرهنگ عراقی

https://arbaeeni.com/?p=10995

Facebook
Telegram
WhatsApp
Print
Email
X

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

مقالات پیشنهاد شده سردبیر نشریه اربعینی