واژه‌نامه وضعیت‌های اضطراری و کمک‌خواهی اربعین

واژه‌نامه وضعیت‌های اضطراری و کمک‌خواهی در پیاده‌روی اربعین

کمک خواستن و عبارات فوری

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
کمک نجده / مساعده نجده! ساعدونی بسرعه! (کمک! زود کمکم کنید!)
کمکم کنید ساعدونی / إلحقونی ساعدونی، واحد طاح! (کمکم کنید، یکی افتاده!)
کمک فوری مساعده عاجله أحتاج مساعده عاجله فوراً (کمک فوری لازم دارم)
کمک می‌خوام أرید مساعده أرید مساعده، ما أعرف وین أروح (کمک می‌خوام، نمی‌دونم کجا برم)
عجله دارم عندی استعجال عندی استعجال، لازم دکتور (عجله دارم، دکتر لازم دارم)
وضعیت اضطراری حاله طارئه هذا حاله طارئه، اتصلوا بالإسعاف (این وضعیت اضطراریه، به آمبولانس زنگ بزنید)
بیایید اینجا تعالوا هنا تعالوا هنا، فی خطر! (اینجا بیایید، خطرناکه!)
زود بیایید تعالوا بسرعه تعالوا بسرعه، واحد دایخ! (زود بیایید، یکی غش کرده!)
آرام باش إهدأ / لا تخاف إهدأ، کل شی بخیر (آرام باش، همه‌چیز خوبه)

 

 

لغات عربی عراقی مربوط به دزدی و جرم

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
دزدی سرقه شنطتی انسرقت بالزحمه (کیفم تو شلوغی دزدیده شد)
دزد حرامی / بوّاق شفت حرامی لابس أسود (یه دزد با لباس مشکی دیدم)
وسایلم دزدیده شد أغراضی انسرقت أغراضی انسرقت وفیها مستمسکاتی (وسایلم با مدارکم دزدیده شد)
کیفم دزدیده شد شنطتی انسرقت شنطتی انسرقت وفیها فلوسی (کیفم دزدیده شد و پولم توش بود)
پولم دزدیده شد فلوسی انسرقت فلوسی انسرقت بالسوق (پولم تو بازار دزدیده شد)
موبایلم دزدیده شد موبایلی انسرق موبایلی انسرق، وین الشرطه؟ (گوشیم دزدیده شد، پلیس کجاست؟)
بگیرش أمسکوه أمسکوه، هذا الحرامی! (بگیرینش، این دزده!)
پلیس خبر کنید نادوا الشرطه نادوا الشرطه، نسرقت! (پلیس رو خبر کنید، دزدیده شدم!)
گزارش دزدی إبلاغ عن سرقه لازم أبلغ عن سرقه للشرطه (باید دزدی رو به پلیس گزارش بدم)

 

لغات عربی عراقی مربوط به  تصادف و حوادث

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
تصادف حادث / حادثه صار حادث بالطریق (تو مسیر تصادف شده)
تصادف کردم صار لی حادث صار لی حادث ویا سیاره (با ماشین تصادف کردم)
زخمی شدم إنجرحت / مصاب إنجرحت بالحادث، أحتاج إسعاف (تو تصادف زخمی شدم، آمبولانس لازم دارم)
خونریزی نزیف عندی نزیف قوی (خونریزی شدید دارم)
شکستگی کسر رجلی فیها کسر من الحادث (پام تو تصادف شکسته)
مجروح مصاب فی مصاب بالطریق، ساعدوه! (یه مجروح تو جاده‌ست، کمکش کنید!)
آمبولانس خبر کنید نادوا الإسعاف نادوا الإسعاف بسرعه! (زود آمبولانس خبر کنید!)
بیمارستان ببرید ودّونی للمستشفى ودّونی للمستشفى، عندی ألم (منو به بیمارستان ببرید، درد دارم)
درد دارم عندی ألم عندی ألم قوی بظهری (درد شدیدی تو کمرم دارم)
نمی‌توانم حرکت کنم ما أگدر أتحرک ما أگدر أتحرک، رجلی توجعنی (نمی‌تونم حرکت کنم، پام درد می‌کنه)

 

لغات عربی عراقی مربوط به  بیهوشی و بیماری اضطراری

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
بیهوش شدم أغمی علی أغمی علی، ساعدونی! (غش کردم، کمکم کنید!)
بیهوش شده أغمی علیه / مَغشی علیه الزایر مَغشی علیه، اتصلوا بالإسعاف (زائر بیهوش شده، به آمبولانس زنگ بزنید)
حالم بد است حالی مو زین حالی مو زین، دا أشعر بدوخه (حالم بده، سرگیجه دارم)
سرگیجه دارم دایخ أنی دایخ، ما أگدر أمشی (سرگیجه دارم، نمی‌تونم راه برم)
ضعف دارم عندی ضعف عندی ضعف، لازم أرتاح (ضعف دارم، باید استراحت کنم)
تنفس سخت تنفسی صعب تنفسی صعب، أحتاج دکتور (نفسم سخت میاد، دکتر لازم دارم)
قلبم درد می‌کند گلبی یوجعنی گلبی یوجعنی کلش، وین المستشفى؟ (قلبم خیلی درد می‌کنه، بیمارستان کجاست؟)
فشارم افتاده ضغطی نازل ضغطی نازل کلش، ساعدنی (فشارم خیلی افتاده، کمکم کن)
مریضم مریض / مریضه أنی مریض، أحتاج طبیب (مریضم، به دکتر نیاز دارم)

 

لغات عربی عراقی مربوط به  تماس فوری و ارتباطات
واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
تماس فوری اتصال طارئ لازم أسوی اتصال طارئ بأهلی (باید فوری با خانوادم تماس بگیرم)
تلفن می‌خوام أرید تلفون عندک تلفون أتصل بیه؟ (تلفن داری باهاش زنگ بزنم؟)
شماره اضطراری رقم طوارئ شنو رقم الطوارئ بالعراق؟ (شماره اضطراری تو عراق چیه؟)
تماس با خانواده اتصال بالعایله أرید أتصل بأهلی بأسرع وقت (می‌خوام سریع با خانوادم تماس بگیرم)
پیام فوری رساله عاجله أرسلوا رساله عاجله لأخی (یه پیام فوری برای برادرم بفرستید)
خانواده‌ام نگرانند أهلی خایفین أهلی خایفین، لازم أخبرهم (خانوادم نگرانن، باید بهشون خبر بدم)
تلفن عمومی تلفون عمومی وین التلفون العمومی؟ (تلفن عمومی کجاست؟)
شارژ ندارم خلّص شحن تلفونی خلّص شحن، عندک شاحن؟ (گوشیم شارژ نداره، شارژر داری؟)
شماره بده أنطینی رقمک أنطینی رقمک إذا صار شی (شمارتو بده اگه اتفاقی افتاد)

 

لغات عربی عراقی مربوط به  مراکز و خدمات اضطراری

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
پلیس شرطه / رجال الأمن وین الشرطه؟ نسرقت! (پلیس کجاست؟ دزدیده شدم!)
آمبولانس إسعاف نادوا الإسعاف، فی مصاب! (آمبولانس خبر کنید، مصدوم داریم!)
بیمارستان مستشفى وین المستشفى الأقرب؟ (نزدیک‌ترین بیمارستان کجاست؟)
آتش‌نشانی إطفائیه / دفاع مدنی اتصلوا بالدفاع المدنی، فی حریق! (به آتش‌نشانی زنگ بزنید، آتیش‌سوزی شده!)
هلال احمر هلال أحمر اکو مرکز هلال أحمر قریب؟ (مرکز هلال احمر نزدیک هست؟)
سفارت سفاره وین سفاره إیران؟ جوازی ضاع (سفارت ایران کجاست؟ پاسپورتم گم شده)
مرکز امداد مرکز إسعاف وین مرکز إسعاف بالطریق؟ (مرکز امداد تو مسیر کجاست؟)
اداره گمشده‌ها دایره المفقودین وین دایره المفقودین؟ (اداره گمشده‌ها کجاست؟)

 

عبارات کاربردی در موقعیت‌های اضطراری

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
خطر خطر فی خطر هنا، ساعدونی! (اینجا خطرناکه، کمکم کنید!)
گم شدم تیّهت / ضیّعت طریقی أنی تیّهت، وین الحرم؟ (گم شدم، حرم کجاست؟)
نمی‌دانم کجام ما أدری وین أنا ما أدری وین أنا، ساعدنی (نمی‌دونم کجام، کمکم کن)
نیاز به مترجم أحتاج مترجم أحتاج مترجم، ما أعرف أحچی (مترجم می‌خوام، بلد نیستم حرف بزنم)
مکان امن مکان آمن خلّونی بمکان آمن (منو به یه جای امن ببرید)
آتش‌سوزی حریق أکو حریق، نادوا الإطفائیه! (آتیش‌سوزی شده، آتش‌نشانی رو خبر کنید!)
سقوط کردم وقعت وقعت عالأرض، عندی ألم (روی زمین افتادم، درد دارم)
نگرانم خایف / قلقان أنی خایف، أهلی ما یدرون وینی (نگرانم، خانوادم نمی‌دونن کجام)
لطفاً اعلان کنید أعلنوا لو سمحتوا أعلنوا عن شخص مصاب لو سمحتوا (لطفاً درباره یه مصدوم اعلان کنید)
خدا را شکر الحمدلله الحمدلله، ما صار شی خطیر (خدا رو شکر، چیز خطرناکی نشد)