واژه کاربردی زبان عربی لهجه عراقی – مکالمه و گفتگو درباره مسافت و زمان پیاده روی اربعین
واژگان پایه پیادهروی
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
پیادهروی | مشی / المشی | المشی لکربلاء یجیب برکه (پیادهروی به کربلا برکت میاره) |
راه رفتن | مشی على الأقدام | أمشی على الأقدام من النجف (از نجف پیاده میرم) |
قدم زدن | تمشیه | التمشیه باللیل أحسن للزوار (پیادهروی تو شب برای زائرا بهتره) |
قدم | خطوه | کل خطوه ببرکه الحسین (هر قدم با برکت حسینه) |
پا | رجل / قدم | رجلی توجعنی من المشی کلش (پام از پیادهروی خیلی درد میکنه) |
پیادهرو | رصیف | أمشی عالرصیف، الشارع زحمه (روی پیادهرو برو، خیابون شلوغه) |
جاده | طریق | هذا الطریق یوصل للحرم؟ (این جاده به حرم میرسه؟) |
خیابان | شارع | الشارع ملیان زوار اربعین (خیابون پر از زائرای اربعینه) |
مسیر | طریق / مسار | طریق المشایه آمن هلّا؟ (مسیر پیادهروی الان امنه؟) |
مسافت | مسافه | شکد المسافه للعمود ۵٠٠؟ (مسافت تا عمود ۵۰۰ چقدره؟) |
فاصله | بعد | البعد بین العمودین شکد؟ (فاصله بین عمودا چقدره؟) |
نزدیک | قریب | الموکب قریب، بس ١٠ دقایق (موکب نزدیکه، فقط ۱۰ دقیقه) |
دور | بعید | کربلاء بعیده بالمشی؟ (کربلا با پیادهروی دوره؟) |
کیلومتر | کیلو / کیلومتر | باقی ۵ کیلو للحرم الحسینی (۵ کیلومتر تا حرم حسینی مونده) |
متر | متر | الموکب ۵٠٠ متر من هنا (موکب ۵۰۰ متر از اینجاست) |
ستون (پایه شمارهگذاری) | عمود | وصلنا للعمود ۴۵٠ الحمد لله (به عمود ۴۵۰ رسیدیم، الحمدلله) |
چادرستان | مخیّم / خیمه | المخیّمات عند العمود ٣٠٠ زینه (چادرستانا نزدیک عمود ۳۰۰ خوبه) |
کیف کمری | حقیبه ظهر | حقیبه ظهری ثکیله، ساعدنی (کولهپشTIMم سنگینه، کمکم کن) |
علامت مسیر | علامه الطریق | شوف علامات الطریق عالعمود (علامتای مسیر رو روی عمود ببین) |
اصطلاحات زمان
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
زمان | وقت | شکد وقت لازم للوصول لکربلاء؟ (چقدر زمان لازمه تا به کربلا برسیم؟) |
ساعت | ساعه | صارلی ۴ ساعات أمشی (۴ ساعته دارم راه میرم) |
دقیقه | دقیقه | الموکب ١٠ دقایق مشی (موکب ۱۰ دقیقه پیادهرویه) |
روز | یوم | المشی لکربلاء یاخذ ٣ أیام (پیادهروی به کربلا ۳ روز طول میکشه) |
شب | لیله | نمشی باللیله، الجو أبرد (شب راه میریم، هوا خنکتره) |
صبح | صباح | بلّشنا المشی من الصباح (از صبح پیادهروی رو شروع کردیم) |
ظهر | ظهر | نرتاح عند الظهر بالموکب؟ (ظهر تو موکب استراحت کنیم؟) |
عصر | عصر | نوصل للحرم العصر إن شاء الله (عصر به حرم میرسیم انشاءالله) |
غروب | مغرب | المشی بعد المغرب خطیر؟ (پیادهروی بعد غروب خطرناکه؟) |
نصف ساعت | نص ساعه | نرتاح نص ساعه عند العمود؟ (نیم ساعت کنار عمود استراحت کنیم؟) |
یکچهارم ساعت | ربع ساعه | الموکب ربع ساعه من هنا (موکب یه ربع ساعت از اینجاست) |
سهچهارم ساعت | ثلاثه أرباع ساعه | باقی ثلاثه أرباع ساعه للعمود (سه ربع ساعت تا عمود مونده) |
زود | بکر | أصحى بکر للمشی (سحر برای پیادهروی بیدار میشم) |
دیر | متأخر | لا تتأخر، الجماعه نطرت (دیر نکن، گروه منتظره) |
مکالمات رایج درباره مسافت
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
چقدر راه است؟ | شکد المسافه؟ | شکد المسافه من النجف لکربلاء؟ (مسافت از نجف تا کربلا چقدره؟) |
تا کجا راه داریم؟ | شکد باقی الطریق؟ | شکد باقی الطریق للعمود ۵٠٠؟ (چقدر راه تا عمود ۵۰۰ مونده؟) |
چند کیلومتر است؟ | شکد کیلو؟ | شکد کیلو للحرم الحسینی؟ (چند کیلومتر تا حرم حسینی؟) |
خیلی دور است؟ | بعید کلش؟ | الحرم بعید کلش من هنا؟ (حرم از اینجا خیلی دوره؟) |
نزدیک است | قریب | الموکب قریب، ۵ دقایق بس (موکب نزدیکه، فقط ۵ دقیقه) |
خیلی نزدیک است | قریب کلش | العمود قریب کلش، شوفوه (عمود خیلی نزدیکه، ببینش) |
متوسط است | متوسط | المسافه متوسطه، ساعه مشی (مسافت متوسطه، یه ساعت پیادهروی) |
راه طولانی است | الطریق طویل | الطریق طویل، لازم نرتاح (راه طولانیه، باید استراحت کنیم) |
راه کوتاه است | الطریق قصیر | الطریق قصیر، نوصل بسرعه (راه کوتاهه، زود میرسیم) |
حدود یک کیلومتر | تقریباً کیلو | الموکب تقریباً کیلو من هنا (موکب حدود یه کیلومتر از اینجاست) |
کمتر از یک کیلومتر | أقل من کیلو | باقی أقل من کیلو للعمود (کمتر از یه کیلومتر تا عمود مونده) |
بیش از دو کیلومتر | أکثر من کیلومترین | المسافه أکثر من کیلومترین (مسافت بیشتر از ۲ کیلومتره) |
عبارات انگیزشی پیادهروی
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
بیا بریم | یلّا نروح | یلّا نروح، الحسین ینطرنا (زود باش بریم، حسین منتظر ماست) |
ادامه بده | کمّل | کمّل المشی، قریب وصلنا (پیادهروی رو ادامه بده، نزدیک رسیدیم) |
تقریباً رسیدیم | قریب وصلنا | قریب وصلنا للحرم، الحمد لله (تقریباً به حرم رسیدیم، الحمدلله) |
کمی دیگر | شویه کمان | شویه کمان ونوصل العمود (یه کم دیگه به عمود میرسیم) |
صبر کن استراحت کنیم | انطر نرتاح | انطر نرتاح بالموکب شویه (صبر کن تو موکب یه کم استراحت کنیم) |
خسته شدم | تعبان | أنا تعبان، لازم أرتاح (خسته شدم، باید استراحت کنم) |
استراحت میخواهم | أرید راحه | أرید راحه، رجلی توجعنی (استراحت میخوام، پام درد میکنه) |
بیا بنشینیم | تعال نگعد | تعال نگعد جوا العمود (بیا زیر عمود بشینیم) |
آب میخواهم | أرید مای | أرید مای بارد لو سمحت (آب سرد میخوام، لطفاً) |
غذا میخواهم | أرید أکل | أرید أکل بالموکب (غذا تو موکب میخوام) |
پاهایم درد میکند | رجلی توجعنی | رجلی توجعنی من المشی (پاهام از پیادهروی درد میکنه) |
کمرم درد میکند | ظهری یوجعنی | ظهری یوجعنی، لازم أرتاح (کمرم درد میکنه، باید استراحت کنم) |
راهنمایی مسیر
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
این راه درست است؟ | هذا الطریق صحیح؟ | هذا الطریق صحیح للحرم؟ (این راه برای حرم درسته؟) |
کدام راه برویم؟ | أی طریق ناخذ؟ | أی طریق ناخذ للعمود ۵٠٠؟ (کدام راه رو برای عمود ۵۰۰ بریم؟) |
مستقیم برو | روح دغری | روح دغری للعمود الجای (مستقیم برو تا عمود بعدی) |
سمت راست | جهه الیمین | لف جهه الیمین عند العمود (به سمت راست بپیچ کنار عمود) |
سمت چپ | جهه الیسار | لف جهه الیسار بعد الموکب (بعد موکب به چپ بپیچ) |
برگرد | ارجع | ارجع، الطریق غلط (برگرد، راه اشتباهه) |
دنبال من بیا | تعال ورایی | تعال ورایی، أعرف الطریق (دنبالم بیا، راه رو بلدم) |
جلوتر برو | تقدّم | تقدّم، الموکب قریب (جلوتر برو، موکب نزدیکه) |
منتظرم بمان | انطرنی | انطرنی عند العمود ۴٠٠ (کنار عمود ۴۰۰ منتظرم باش) |
گم شدیم | ضعنا | ضعنا بالطریق، ساعدنا (تو راه گم شدیم، کمکمون کن) |
راه را بلد نیستم | ما أعرف الطریق | ما أعرف الطریق، وین العمود؟ (راه رو بلد نیستم، عمود کجاست؟) |
مکالمات گروهی پیادهروی
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
همه آمادهاید؟ | کلکم مستعدین؟ | کلکم مستعدین للمشی؟ (همتون برای پیادهروی آمادهاید؟) |
بیایید حرکت کنیم | یلّا ننطلق | یلّا ننطلق، الوقت یمشی (زود باش حرکت کنیم، وقت میگذره) |
کسی جا مانده؟ | فی حد متأخر؟ | فی حد متأخر من الجماعه؟ (کسی از گروه جا مونده؟) |
همه اینجا هستند | کلهم موجودین | کلهم موجودین عند العمود؟ (همه کنار عمود هستن؟) |
کسی عقب افتاده | فی حد متأخر | فی حد متأخر، خلّی ننطره (کسی عقب مونده، بذار منتظرش بشیم) |
صبر کنید | انطروا | انطروا شویه، الجماعه متأخره (صبر کنید، گروه عقب مونده) |
با هم بمانیم | نبقى سویه | نبقى سویه، أحسن ما نضیع (با هم بمونیم، بهتره که گم نشیم) |
گروه جمع شوید | تجمعوا | تجمعوا عند العمود ٣٠٠ (کنار عمود ۳۰۰ جمع شید) |
دست در دست | ید بید | نمشی ید بید ویا الزوار (دست تو دست با زائرا راه میریم) |
عبارات زیارتی در پیادهروی
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
برای حسین میرویم | نروح للحسین | نروح للحسین بقلوبنا (برای حسین با قلبامون میریم) |
قدمهایمان برکت دارد | خطواتنا مبارکه | خطواتنا مبارکه بإسم الحسین (قدمهامون به نام حسین مبارکند) |
یا حسین | یا حسین | یا حسین، ساعدنا بالمشی (یا حسین، تو پیادهروی کمکمون کن) |
لبیک یا حسین | لبیک یا حسین | لبیک یا حسین، کل خطوه إلک (لبیک یا حسین، هر قدم برای تو) |
زیارت مبارک | زیاره مبارکه | زیارتکم مبارکه یا زوار (زیارتتون مبارک، ای زائرا) |
راهمان پر برکت است | طریقنا مبارک | طریقنا مبارک بالحب للحسین (راهمون با عشق به حسین پر برکته) |

دانلود کتاب لغت نامه کاربردی عربی لهجه عراقی در پیاده روی اربعین (رایگان)
لغتنامه کاربردی عربی لهجه عراقی در پیادهروی اربعین
لغتنامه شامل کلمات و عبارات پرکاربرد و ضروری است که در طول مسیر و ارتباط با مردم محلی عراق مورد نیاز خواهد بود.
24 Downloads