افعال مهم و کاربردی

واژه کاربردی زبان عربی لهجه عراقی – افعال پرکاربرد زبان عراقی در پیاده روی اربعین

افعال حرکت و رفت‌وآمد
واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
رفتن راح / یروح أرید أروح للحرم الآن (می‌خوام الان برم حرم)
آمدن إجا / یجی أخوی إجا ویای لکربلاء (برادرم باهام به کربلا اومد)
بازگشتن رجع / یرجع متى ترجع من الزیاره؟ (کی از زیارت برمی‌گردی؟)
رسیدن وصل / یوصل متى نوصل للموکب؟ (کی به موکب می‌رسیم؟)
توقف کردن وگف / یوگف وگف هنا قریب الحرم (اینجا نزدیک حرم نگه دار)
حرکت کردن نطلق / ینطلق الباص ینطلق بعد ساعه (اتوبوس یه ساعت دیگه حرکت می‌کنه)
پیاده شدن نزل / ینزل أنزل هنا عند الموکب (اینجا نزدیک موکب پیاده می‌شم)
سوار شدن صعد / یصعد صعد بالتکسی، یلّا (سوار تاکسی شو، بریم)
راه رفتن مشى / یمشی أتمشى من النجف لکربلاء (از نجف تا کربلا پیاده می‌رم)
دویدن ریض / یریض ریضت ورا الباص ما لحگته (دویدم دنبال اتوبوس، نرسیدم)
افعال ارتباطی
واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
گفتن گال / یگول گالولی الموکب قریب (گفتن موکب نزدیکه)
شنیدن سمع / یسمع سمعت إعلان الباص؟ (اعلام اتوبوس رو شنیدی؟)
دیدن شاف / یشوف شفت الزوار کلهم فرحانین (زائرا رو دیدم همشون خوشحال بودن)
فهمیدن فهم / یفهم ما فهمت شگال السواق (نفهمیدم راننده چی گفت)
صحبت کردن حچى / یحچی حچیت ویا الزوار بالموکب (با زائرا تو موکب صحبت کردم)
پرسیدن سأل / یسأل سألت عن طریق الحرم (درباره راه حرم پرسیدم)
جواب دادن جاوب / یجاوب جاوبنی السواق بسرعه (راننده سریع جوابم داد)
فریاد زدن صاح / یصیح صاح الطفل بالشارع (بچه تو خیابون فریاد زد)
خواندن قرا / یقرا قریت دعاء الزیاره (دعای زیارت رو خوندم)
نوشتن کتب / یکتب کتبت العنوان بالدفتر (آدرس رو تو دفتر نوشتم)
افعال روزمره
واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
خوردن أکل / یأکل أکلت تمن ومرق بالموکب (برنج و خورشت تو موکب خوردم)
نوشیدن شرب / یشرب أشرب مای بارد لو سمحت (آب سرد می‌نوشم، لطفاً)
خوابیدن نام / ینام أرید أنام ساعه بالموکب (می‌خوام یه ساعت تو موکب بخوابم)
بیدار شدن گعد / یگعد گعدت باکر للزیاره (سحر برای زیارت بیدار شدم)
نشستن گعد / یگعد گعدت عالرصیف، ماکو مکان (رو پیاده‌رو نشستم، جا نبود)
ایستادن گام / یگوم گام قدام الحرم ینطر (جلوی حرم وایستاده منتظره)
دراز کشیدن اتکا / یتکی اتکیت بالموکب من التعب (تو موکب از خستگی دراز کشیدم)
شستن غسل / یغسل وین أغسل إیدی بالموکب؟ (کجا تو موکب دستامو بشورم؟)
پوشیدن لبس / یلبس لبست ثیاب جدیده للزیاره (لباس نو برای زیارت پوشیدم)
درآوردن شلح / یشلح شلحت جزمتی عند الحرم (کفشمو جلوی حرم درآوردم)
افعال خرید و تجارت
واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
خریدن اشترى / یشتری اشتریت سجاده من السوق (سجاده از بازار خریدم)
فروختن باع / یبیع هذا المحل یبیع أکل زین؟ (این مغازه غذای خوب می‌فروشه؟)
دادن أعطى / یعطی أعطینی الماء بلاش لو سمحت (لطفاً آب رو مجانی بده)
گرفتن أخذ / یاخذ أخذت بطاقه من المکتب (کارت رو از دفتر گرفتم)
پرداختن دفع / یدفع دفعت الأجره للسواق (کرایه رو به راننده پرداخت کردم)
حساب کردن حسب / یحسب حسبت الفلوس قبل السفر؟ (پولا رو قبل سفر حساب کردی؟)
چانه زدن فاصل / یفاصل فاصلت ویا البیاع عالسعر (با فروشنده سر قیمت چانه زدم)
عوض کردن بدّل / یبدّل بدّلت فلوسی بالصرافه (پولمو تو صرافی عوض کردم)
افعال کمک و خدمات
واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
کمک کردن ساعد / یساعد ساعدنی، جنطتی ثکیله (کمکم کن، چمدونم سنگینه)
خدمت کردن خدم / یخدم خدمت الزوار بالموکب (به زوار تو موکب خدمت کردم)
کار کردن اشتغل / یشتغل أشتغل ویا المتطوعین (با داوطلبا کار کردم)
ساختن عمل / یعمل عملوا موکب جدید هنا (اینجا موکب جدید ساختن)
درست کردن صلح / یصلح صلحت جزمتی عند الحرم (کفشمو نزدیک حرم درست کردم)
تمیز کردن نظّف / ینظّف نظّفنا الموکب بعد الأکل (موکب رو بعد غذا تمیز کردیم)
پختن طبخ / یطبخ یطبخون أکل للزوار (برای زوار غذا می‌پزن)
آماده کردن جهّز / یجهّز جهّزت أغراضی للزیاره (وسایلمو برای زیارت آماده کردم)
افعال مذهبی و زیارتی
واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
زیارت کردن زار / یزور زرت حرم الإمام الحسین (حرم امام حسین رو زیارت کردم)
دعا کردن دعا / یدعی أدعی لک بالزیاره (تو زیارت برات دعا می‌کنم)
نماز خواندن صلّى / یصلّی صلّیت الظهر بالحرم (نماز ظهر رو تو حرم خوندم)
روضه خواندن قرا / یقرا قریت روضه بالموکب (تو موکب روضه خوندم)
گریه کردن بچى / یبچی بچیت لمن سمعت الروضه (وقتی روضه شنیدم گریه کردم)
نذر کردن نذر / ینذر نذرت أخدم الزوار (نذر کردم به زوار خدمت کنم)
سجده کردن سجد / یسجد سجدت بالحرم بعد الزیاره (بعد زیارت تو حرم سجده کردم)
رکوع کردن رکع / یرکع رکعت بصلاه الجماعه (تو نماز جماعت رکوع کردم)
صدقه دادن تصدّق / یتصدّق تصدّقت للمحتاجین بالطریق (تو راه به نیازمندان صدقه دادم)
توزیع کردن وزّع / یوزّع وزّعنا مای عالزوار (به زوار آب توزیع کردیم)
عبارات رایج با افعال
واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
می‌خواهم بروم أرید أروح أرید أروح لکربلاء هلّا (می‌خوام الان برم کربلا)
نمی‌توانم بیایم ما أگدر أجی ما أگدر أجی، أنا تعبان (نمی‌تونم بیام، خسته‌ام)
باید برگردم لازم أرجع لازم أرجع للموکب قبل اللیل (باید قبل شب به موکب برگردم)
کی می‌رسیم؟ متى نوصل؟ متى نوصل للعتبه العباسیه؟ (کی به حرم عباسی می‌رسیم؟)
بیا اینجا تعال هنا تعال هنا، الموکب قریب (بیا اینجا، موکب نزدیکه)
برو آنجا روح هناک روح هناک، تلگى التکسی (اونجا برو، تاکسی پیدا می‌کنی)
صبر کن إنطر إنطر شویه، الباص جای (یه کم صبر کن، اتوبوس داره میاد)
عجله کن یلّا أسرع یلّا أسرع، الزیاره بدت (زود باش، زیارت شروع شده)
بیا کمک کن تعال ساعد تعال ساعد، الجنطه ثکیله (بیا کمک کن، چمدون سنگینه)
چی می‌خواهی؟ شنو ترید؟ شنو ترید من السوق؟ (از بازار چی می‌خوای؟)
فهمیدی؟ فهمت؟ فهمت وین الطریق؟ (فهمیدی راه کجاست؟)
نفهمیدم ما فهمت ما فهمت شگال السواق (نفهمیدم راننده چی گفت)

 

دانلود کتاب لغت نامه کاربردی عربی لهجه عراقی در پیاده روی اربعین (رایگان)
دانلود کتاب لغت نامه کاربردی عربی لهجه عراقی در پیاده روی اربعین (رایگان)

لغت‌نامه کاربردی عربی لهجه عراقی در پیاده‌روی اربعین

لغت‌نامه شامل کلمات و عبارات پرکاربرد و ضروری است که در طول مسیر و ارتباط با مردم محلی عراق مورد نیاز خواهد بود.