واژه‌نامه کودکان اربعین

واژه‌نامه کودکان در پیاده‌روی اربعین

نیازهای اولیه کودکان در زبان عربی لهجه عراقی

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
کودک طفل / صغیر الطفل تعبان، اکو مکان للراحه؟ (بچه خسته‌ست، جای استراحت هست؟)
شیر (خوردن) حلیب اکو حلیب للصغیر؟ (شیر برای بچه دارید؟)
غذا (کودک) اکل صغار عندکم اکل صغار بالموکب؟ (غذای بچه تو موکب دارید؟)
آب مای عطنی مای للطفل (برای بچه آب بده)
پوشک حفاظه وین ألگى حفاظه للصغیر؟ (پوشک بچه کجا پیدا کنم؟)
شیشه شیر رضّاعه الرضّاعه ضایعه، اکو وحده؟ (شیشه شیر گم شده، یکی دارید؟)
پستانک لهایه الطفل یبجی، عندک لهایه؟ (بچه گریه می‌کنه، پستانک دارید؟)
خواب نوم الصغیر بده ینام، اکو مکان هادی؟ (بچه می‌خواد بخوابه، جای آروم هست؟)
تخت (کودک) سریر صغیر اکو سریر صغیر للطفل؟ (تخت بچه دارید؟)

 

مراقبت و سلامت کودکان در زبان عربی لهجه عراقی

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
بیمار مریض الطفل مریض، وین الطبیب؟ (بچه بیمار شده، دکتر کجاست؟)
تب حر الصغیر عنده حر، اکو دوا؟ (بچه تب داره، دارو دارید؟)
گریه بجی الطفل یبجی، شسوی؟ (بچه گریه می‌کنه، چیکار کنم؟)
خسته تعبان الطفل تعبان من المشی (بچه از پیاده‌روی خسته‌ست)
گرسنه جوعان الصغیر جوعان، عطیه اکل (بچه گرسنه‌ست، بهش غذا بده)
تشنه عطشان الطفل عطشان، عطنی مای (بچه تشنه‌ست، آب بده)
دستشویی حمام الصغیر بده الحمام، وینه؟ (بچه می‌خواد دستشویی بره، کجاست؟)
دارو دوا اکو دوا للطفل؟ (دارو برای بچه دارید؟)
پماد مرهم عندک مرهم للطفل؟ (پماد برای بچه دارید؟)

 

وسایل و تجهیزات کودکان در زبان عربی لهجه عراقی

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
کالسکه عربیه أطفال اکو عربیه أطفال بالموکب؟ (کالسکه بچه تو موکب دارید؟)
کریر (حمل کودک) کرسی حمل الکرسی حمل ضاع، وین ألگى؟ (کریر گم شده، کجا پیدا کنم؟)
پتو بطانیه عطنی بطانیه للصغیر (برای بچه پتو بده)
لباس هدوم اکو هدوم صغار نظیفه؟ (لباس تمیز بچه دارید؟)
کفش (کودک) جزمه صغیره الطفل بده جزمه صغیره (بچه به کفش نیاز داره)
اسباب‌بازی لعبه عندک لعبه تسلّی الطفل؟ (اسباب‌بازی برای سرگرمی بچه دارید؟)
بادکنک بلون الصغیر یحب البلون (بچه بادکنک دوست داره)

 

بازی و سرگرمی کودکان در زبان عربی لهجه عراقی

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
بازی لعب وین مکان لعب للأطفال؟ (محل بازی بچه‌ها کجاست؟)
سرگرمی تسلیه اکو تسلیه للصغار بالموکب؟ (سرگرمی برای بچه‌ها تو موکب دارید؟)
نقاشی رسم عطنی ورق وقلم للطفل یرسم (کاغذ و مداد بده بچه نقاشی کنه)
رنگ (رنگ‌آمیزی) لون الصغیر یحب الألوان (بچه رنگ‌ها رو دوست داره)
آواز غنیه غنّی غنیه للطفل (برای بچه آواز بخون)
داستان قصه اقرأ قصه للصغیر قبل النوم (قبل خواب برای بچه قصه بخون)

 

ایمنی و گم شدن کودکان در زبان عربی لهجه عراقی

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
گم شده ضایع الطفل ضایع، ساعدونی أدوره (بچه گم شده، کمک کنید پیداش کنم)
پیدا شد لگیناه لگیناه الطفل بالموکب (بچه رو تو موکب پیدا کردیم)
مراقب باش انتبه انتبه عالصغیر بالزحمه (مواظب بچه تو شلوغی باش)
دستش را بگیر أمسک إیده أمسک إید الطفل، الطریق زحمه (دست بچه رو بگیر، مسیر شلوغه)
امن آمن هذا المکان آمن للأطفال؟ (اینجا برای بچه‌ها امنه؟)
خطر خطر الزقاق خطر عالصغار (کوچه برای بچه‌ها خطرناکه)
کمک مساعده الطفل بده مساعده، وین أروح؟ (بچه به کمک نیاز داره، کجا برم؟)

 

تعامل با کودکان در زبان عربی لهجه عراقی

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
آرام باش هدی / أهدى هدی یا صغیر، ماکو شی (آروم باش کوچولو، چیزی نیست)
بیا تعال تعال هنا یا طفل (بیا اینجا کوچولو)
برو روح روح العب وی الأطفال (برو با بچه‌ها بازی کن)
بشین إگعد إگعد هنا یا صغیر (اینجا بشین کوچولو)
غذا بخور کل کل الأکل، زین لیک (غذاتو بخور، برات خوبه)
بخواب نام نام هسه، الوقت متأخر (حالا بخواب، وقت دیره)
گریه نکن لا تبجی لا تبجی، أنی ویاک (گریه نکن، من پیشتم)

 

عبارات کاربردی مرتبط

واژه/عبارت فارسی واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) جمله کاربردی (معنای فارسی)
بچه من طفلی طفلی یبجی، ساعدونی (بچه‌م گریه می‌کنه، کمک کنید)
چند سالشه؟ کم عمره؟ الطفل کم عمره؟ (بچه چند سالشه؟)
نیاز به کمک بده مساعده الطفل بده مساعده، وین الطبیب؟ (بچه به کمک نیاز داره، دکتر کجاست؟)
جای بچه‌ها مکان الأطفال وین مکان الأطفال بالموکب؟ (محل بچه‌ها تو موکب کجاست؟)
همراه من بیا تعال ویای تعال ویای یا صغیر (بیا با من کوچولو)
صبر کن انتظر انتظر شویه، أجیب مای (یه کم صبر کن، آب بیارم)
خوشحال فرحان الصغیر فرحان وی اللعبه (بچه با اسباب‌بازی خوشحاله)