واژهنامه سالمندان در پیادهروی اربعین
نیازهای اولیه سالمندان در زبان عربی لهجه عراقی
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
سالمند / فرد مسن | شایب / کبیر السن | الشایب تعبان، اکو مکان للراحه؟ (سالمند خستهست، جای استراحت هست؟) |
غذا (مناسب سالمند) | اکل للکبار | عندکم اکل للکبار بالموکب؟ (غذای مناسب سالمند تو موکب دارید؟) |
آب | مای | عطنی مای للشایب (برای سالمند آب بده) |
خواب | نوم | الکبیر بده ینام، اکو مکان هادی؟ (سالمند میخواد بخوابه، جای آروم هست؟) |
استراحت | راحه | الشایب یحتاج راحه، وین المکان؟ (سالمند نیاز به استراحت داره، کجا بریم؟) |
دستشویی | حمام | الکبیر بده الحمام، وینه؟ (سالمند میخواد دستشویی بره، کجاست؟) |
مراقبت و سلامت سالمندان در زبان عربی لهجه عراقی
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
بیمار | مریض | الشایب مریض، وین الطبیب؟ (سالمند بیمار شده، دکتر کجاست؟) |
دارو | دوا | اکو دوا للکبیر؟ (دارو برای سالمند دارید؟) |
فشار خون | ضغط الدم | لازم نفحص ضغط الدم للشایب (باید فشار خون سالمند رو چک کنیم) |
قند خون | سکر الدم | الکبیر عنده سکر، اکو جهاز فحص؟ (سالمند دیابت داره، دستگاه تست دارید؟) |
درد | وجع | الشایب عنده وجع بالرجل (سالمند پاش درد میکنه) |
خسته | تعبان | الکبیر تعبان من المشی (سالمند از پیادهروی خستهست) |
سرگیجه | دوخه | الشایب عنده دوخه، ساعدونی (سالمند سرگیجه داره، کمک کنید) |
تنگی نفس | ضیق تنفس | الکبیر عنده ضیق تنفس، وین الإسعاف؟ (سالمند تنگی نفس داره، آمبولانس کجاست؟) |
وسایل و تجهیزات کمکی سالمندان در زبان عربی لهجه عراقی
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
ویلچر | کرسی متحرک | اکو کرسی متحرک للشایب؟ (ویلچر برای سالمند دارید؟) |
عصا | عکازه | الکبیر بده عکازه للمشی (سالمند برای راه رفتن به عصا نیاز داره) |
تخت (مناسب) | سریر | اکو سریر مریح للکبیر؟ (تخت راحت برای سالمند دارید؟) |
پتو | بطانیه | عطنی بطانیه للشایب (برای سالمند پتو بده) |
لباس راحت | هدوم مریحه | اکو هدوم مریحه للکبار؟ (لباس راحت برای سالمند دارید؟) |
کفش راحت | جزمه مریحه | الکبیر بده جزمه مریحه (سالمند به کفش راحت نیاز داره) |
عینک | نظاره | الشایب ضایع نظارته، اکو وحده؟ (سالمند عینکش رو گم کرده، دارید؟) |
ایمنی و همراهی سالمندان در زبان عربی لهجه عراقی
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
گم شده | ضایع | الشایب ضایع، ساعدونی أدوره (سالمند گم شده، کمک کنید پیداش کنم) |
پیدا شد | لگیناه | لگیناه الکبیر بالموکب (سالمند رو تو موکب پیدا کردیم) |
مراقب باش | انتبه | انتبه عالشایب بالزحمه (مواظب سالمند تو شلوغی باش) |
کمک کن | ساعد | ساعد الشایب یمشی (به سالمند کمک کن راه بره) |
همراهی کن | رافق | رافق الکبیر للموکب (سالمند رو تا موکب همراهی کن) |
امن | آمن | هذا الطریق آمن للکبار؟ (این مسیر برای سالمندا امنه؟) |
خطر | خطر | الزقاق خطر عالشایب (کوچه برای سالمند خطرناکه) |
آرام راه برو | امشی شویه شویه | امشی شویه شویه وی الشایب (با سالمند آروم راه برو) |
تعامل و هماهنگی با سالمندان در زبان عربی لهجه عراقی
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
آرام باش | هدی | هدی یا شایب، ماکو شی (آروم باش، چیزی نیست) |
بیا | تعال | تعال ویای للحسینیه (بیا با من به حسینیه) |
بشین | إگعد | إگعد هنا یا کبیر (اینجا بشین) |
استراحت کن | إرتاح | إرتاح شویه، الطریق طویل (یه کم استراحت کن، مسیر طولانیه) |
صبر کن | انتظر | انتظر شویه، أجیب مای (یه کم صبر کن، آب بیارم) |
کمک نیاز داری؟ | بدک مساعده؟ | یا شایب، بدک مساعده؟ (نیاز به کمک داری؟) |
حالش خوبه؟ | زین؟ | الکبیر زین؟ (حال سالمند خوبه؟) |
عبارات کاربردی مرتبط
واژه/عبارت فارسی | واژه/عبارت عربی (لهجه عراقی) | جمله کاربردی (معنای فارسی) |
سالمند من | شایبی | شایبی مریض، وین الدوا؟ (سالمندم بیمار شده، دارو کجاست؟) |
نیاز به کمک | بده مساعده | الکبیر بده مساعده، ساعدونی (سالمند به کمک نیاز داره، کمک کنید) |
جای مناسب سالمند | مکان للکبار | وین مکان للکبار بالموکب؟ (محل مناسب سالمندا تو موکب کجاست؟) |
آهسته صحبت کن | تکلم شویه شویه | تکلم شویه شویه وی الشایب (با سالمند آروم صحبت کن) |
خسته نباش | لا تتعب | لا تتعب، خل أساعدک (خسته نباش، بذار کمکت کنم) |
راحت باش | إرتاح | إرتاح یا کبیر، کلشی زین (راحت باش، همهچیز خوبه) |
همراه من بیا | تعال ویای | تعال ویای یا شایب للجسر (بیا با من تا پل) |