فهرست مقاله در نشریه اینترنتی اربعینی :
- 1
- 2
- 3 شهادت و مدفن امیرالمؤمنین علیه السلام
- 4 ظهور قبر امیرالمؤمنین علیه السلام
- 5 ساختمان مرقد امام علی
- 6 عمارت امیر عبدالله بن حمدان الحمدانی:
- 7 عمارت زعیم عمر بن یحیی علوی
- 8 عمارت سلطان عضدالدوله بویی
- 9 عمارت ایلخانی
- 10 عمارت صفوی
- 11 ویژگیهای مهندسی عمارت صفوی
- 12 تاریخ تذهیب مرقد علوی مقدس
- 13 پروژه ی بازسازی تذهیب عتبه ی علوی
- 14 بازگشت تاج طلای اصیل گنبد علوی
- 15 وب سایت رسمی حرم مطهر امام علی
شهادت و مدفن امیرالمؤمنین علیه السلام
شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام در شب بیست و یکم ماه رمضان سال چهل هجری در اثر ضربت شمشیر خارجی ابن ملجم -لعنه الله- در کوفه و در سن شصت و سه سالگی رخ داد.
شیخ مفید در کتاب “الارشاد” می فرماید: “وفات امیرالمؤمنین علیه السلام قبل از طلوع فجر جمعه شب بیست و یکم ماه رمضان سال چهل هجری به ضرب شمشیر ابن ملجم المرادی -لعنه الله- در مسجد کوفه رخ داد… فرزندان ایشان، امام حسن و امام حسین علیهما السلام به امر ایشان، غسل و تکفین ایشان را بر عهده گرفتند و ایشان را به غری از نجف کوفه حمل کرده و در آنجا دفن نمودند و محل قبر ایشان را طبق وصیتی که به ایشان کرده بودند، مخفی نگه داشتند، زیرا ایشان از حکومت امویان پس از خود و دشمنی آنها با خود و سوء نیات آنها در قبال ایشان از نظر گفتار و کردار تا آنجا که در توانشان بود، آگاه بودند.” [1]
احادیث متعددی از اهل بیت علیهم السلام نقل شده که دفن امام علی علیه السلام در نجف در مکانی که اکنون زیارتگاه ایشان است را تأیید می کند. از جمله این احادیث، حدیثی است از امام محمد باقر علیه السلام که می فرماید: “امام علی علیه السلام در وصیت خود فرمودند: مرا به ظهر (نجف) ببرید، هنگامی که قدم هایتان ثابت شد و باد به صورتتان وزید، مرا دفن کنید، آنجا اولین طور سینا است. فرزندان ایشان نیز چنین کردند.” [2]
علامه ابن طاووس در کتاب “فرحه الغری” با سند خود از حبان بن علی عنزی از مولای علی بن ابی طالب نقل می کند که: “هنگامی که وفات امیرالمؤمنین فرا رسید، به امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرمودند: هنگامی که من از دنیا رفتم، مرا بر بستر بگذارید، سپس مرا بیرون ببرید و مؤخر بستر را حمل کنید، زیرا شما از مقدمه آن کفایت می کنید. سپس مرا به غریین ببرید، زیرا شما یک صخره سفید خواهید دید، در آن حفر کنید، زیرا در آن یک ساجه خواهید یافت، مرا در آن دفن کنید. فرمود: پس از آنکه ایشان از دنیا رفتند، ما ایشان را بیرون آوردیم و مؤخر بستر را حمل می کردیم و از مقدمه آن کفایت می کردیم و صدای غرش و خش خش را می شنیدیم تا به غریین رسیدیم، ناگاه صخره ای سفید دیدیم که از نور می درخشید، حفر کردیم و ساجه ای دیدیم که بر روی آن نوشته شده بود: “آنچه نوح برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده بود.” ایشان را در آن دفن کردیم و برگشتیم، در حالی که از کرامت خداوند متعال به امیرالمؤمنین علیه السلام خوشحال بودیم.” [3]
خداوند متعال زمین نجف را با قرار دادن آن به عنوان مدفن انبیاء، اوصیاء و صالحین، به ویژه حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت هود و حضرت صالح علیهم السلام، شرف بخشیده است. مفضل بن عمر جعفری می گوید: “به محضر امام صادق علیه السلام رفتم و به ایشان گفتم: من به غری اشتیاق دارم. فرمود: چه چیزی تو را به آنجا مشتاق کرده است؟ گفتم: دوست دارم امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کنم. فرمود: آیا فضیلت زیارت ایشان را می دانی؟ گفتم: نه، ای فرزند رسول خدا، مرا از آن آگاه کنید. فرمود: اگر می خواهی امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کنی، بدان که تو زائر استخوان های حضرت آدم، بدن حضرت نوح و جسد علی بن ابی طالب علیه السلام هستی.” [4]
در کتاب “التهذیب” شیخ طوسی آمده است که امام علی علیه السلام به فرزند خود امام حسن مجتبی علیه السلام وصیت کرده و فرمودند: ” … و هنگامی که از دنیا رفتی، مرا در این ظهر (نجف) در قبر دو برادرم هود و صالح دفن کن.” [5]
و از سلیمان بن خالد و محمد بن مسلم – که از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام هستند – نقل شده است که گفتند: “به حیره رفتیم و اجازه گرفته و به محضر امام صادق علیه السلام وارد شدیم و در کنار ایشان نشستیم و از ایشان درباره قبر امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کردیم. فرمود: “اگر بیرون آمدید و از ثویه و قائم عبور کردید و از نجف به مسافت یک یا دو غلوه رسیدید، صخره های سفید رنگی را خواهید دید که در میان آنها قبری است که سیل آن را شکافته است، آن قبر امیرالمؤمنین علیه السلام است.” [6]
علاوه بر این، منابع زیادی به این موضوع اشاره دارند که قبر امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف است. و به دلیل اهمیتی که به برخی از روایات مخالفان که در صحت محل مرقد مطهر تشکیک می کنند و انگیزه صدور آنها بغض و دشمنی با سید اوصیاء علیه السلام بوده است، اشاره می شود. ابن حَدید معتزلی در شرح نهج البلاغه در پاسخ به آنها می گوید: “و قبر ایشان در غری است، و آنچه اصحاب حدیث از اختلاف در مورد قبر ایشان، و اینکه به مدینه حمل شده یا در صحن مسجد یا در کنار درب قصر امارت دفن شده است، یا شتر حامل ایشان رمیده و اعراب آن را گرفته اند، همه باطل و بدون حقیقت است، و فرزندان ایشان به قبر ایشان آگاه ترند، و فرزندان هر کسی از غریبه ها به قبر پدران خود آگاه ترند، و این قبری است که فرزندان ایشان در زمان ورود به عراق از جمله جعفر بن محمد علیه السلام و دیگر بزرگان و سروران ایشان آن را زیارت کردند.” [7]
و علامه ابن طاووس در فرحه الغری می گوید: “و بدون شک خاندان و شیعیان ایشان بر این امر اتفاق نظر دارند که این محل قبر ایشان است و اصلاً در آن تردیدی ندارند و آثار و شواهدی در آنجا می بینند که بر صدق گفتارشان دلالت می کند و این همانند حجت بر منکر تلاشگر برای تعطیل است. و عجیب ترین چیز این است که اگر کسی بر قبر ناشناخته ای بایستد و بگوید: این قبر پدرم است، به گفته او رجوع می شود و در شنونده او تردیدی ایجاد نمی شود، و اهل بیت معظم ایشان، ائمه علیهم السلام می فرمایند: این قبر پدر ماست، و از آنها پذیرفته نمی شود، و بیگانگان دوردست و دشمنان آگاه تر به آن هستند، این از غریب ترین سخنان است.” [8
ظهور قبر امیرالمؤمنین علیه السلام
امام المتقین علیه السلام به علم خود به اینکه بعد از ایشان امر به دست دشمنانشان خواهد افتاد، خاندان خود را به پنهان کردن قبرشان وصیت نمودند، زیرا آنها از روی بغض و دشمنی با ایشان از نبش قبر هم ابا نداشتند.
امام جعفر الصادق علیه السلام در پاسخ به سؤال یکی از یاران خود به نام صفوان الجمال که علت پنهان کردن قبر توسط اهل بیت علیهم السلام را پرسیده بود، فرمودند: “از بیم بنی مروان و خوارج که در اذیت آن حیله کنند.” [1]
شیخ جعفر محبوبه از کتاب “منتخب التواریخ” نقل میکند که الحجاج بن یوسف الثقفی سه هزار قبر در نجف حفر کرد تا به دنبال جسد امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. [2]
سید ابن طاووس علت پنهان کردن را چنین بیان میکند: “اقتضای این امر آن بود که ایشان را به طور پنهانی دفن کنند، از ترس بنی امیه و یاران آنها و خوارج و امثال آنها، زیرا اگر آنها با علم به مکان قبر، آن را نبش میکردند، این کار بنیهاشم را به جنگ و درگیری وادار میکرد که امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان حیات خود از آن چشمپوشی میکردند. پس چگونه وصیت به ترک چیزی نکنند که بعد از وفاتشان مایه نزاع باشد؟ و در نهان قبر ایشان فواید غیرقابل حصری بود که ما به طور تفصیل از آنها اطلاعی نداریم.” [3]
تا زمان سقوط دولت اموی و قیام دولت عباسی در سال 132 هـ / 749 م، مکان قبر شریف در نجف مخفی بود و جز اهل بیت علیهم السلام و خواص شیعیان آنها کسی از آن اطلاع نداشت. این امر به پیروی از وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام از سال چهلم هجری بود.
پس از برطرف شدن ترس و احتیاط، امام جعفر الصادق علیه السلام قبر شریف را آشکار کرد و شیعیان را به آن راهنمایی نمود و به آنها دستور داد که در زمانی که به درخواست خلیفه اول عباسیان، ابوالعباس السفاح، به عراق آمده بود، از آن زیارت کنند. امام علیه السلام در حیره با او ملاقات کرد و بر روی قبر سکویی ساخت تا به عنوان علامت باشد.
شیخ مفید در این باره میگوید: “قبر ایشان مخفی بود تا اینکه در دولت عباسی، صادق جعفر بن محمد علیهما السلام به آن راهنمایی کرد.” [4]
اسحاق بن جریر از ابو عبدالله الصادق علیه السلام روایت کرده است که ایشان فرمودند: “من وقتی در حیره نزد ابوالعباس بودم، شبها به قبر امیرالمؤمنین علیه السلام در ناحیه نجف حیره، در کنار غری النعمان میرفتم و نماز شب را در آنجا میخواندم و قبل از فجر باز میگشتم.” [5]
زیارتهای امام صادق علیه السلام به قبر جد بزرگوارشان، سید اوصیاء صلوات الله علیه، در زمان خلافت عباسی ابوجعفر المنصور نیز افزایش یافت. در یکی از این زیارتها، امام علیه السلام به صفوان الجمال مبلغی پول برای مرمت قبر داد. صفوان گفت: “عرض کردم: آقا، اجازه میفرمایید به یارانمان در کوفه خبر دهم؟ فرمود: بله، و به من درهم داد و من قبر را تعمیر کردم.” [6]
مایه تاسف است که برخی از مورخین قدیم و متأخر در هنگام بررسی روایات مربوط به مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام بدون تحقیق و دقّت دچار اشتباه شدهاند. آنها با ذکر اینکه هارون الرشید در سال 170 هـ / 786 م یا 175 هـ / 791 م در هنگام بررسی حکایت حادثه شکار در منطقه نجف، اولین کسی بود که قبر را آشکار کرد، از حقیقت دور شدند. آنها عامداً یا سهواً آنچه را که امام جعفر الصادق علیه السلام در سال 132 هـ انجام دادند، زمانی که قبر را آشکار و سکویی بر روی آن بنا کردند و مردم را به زیارت آن تشویق نمودند، نادیده گرفتند. چگونه کسی که با اهل بیت علیهم السلام دشمنی میورزید، شیعیان آنها را ظلم میکرد و امام موسی کاظم علیه السلام را تا زمان مرگ در زندان مسموم نگه داشت، میتوانست مرقد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را تعظیم کند؟
شیخ مفید در “الإرشاد” تفصیل این حکایت را چنین بیان میکند: “و محمد بن زکریا روایت کرد که گفت: عبدالله بن محمد از ابن عائشه روایت کرد که گفت: عبدالله بن حازم به من گفت: روزی با الرشید از کوفه برای شکار بیرون رفتیم و به ناحیه غریّین و ثویّه رسیدیم و آهوهایی دیدیم، پس شاهینها و سگها را به سوی آنها فرستادیم و ساعتی آنها را دور زدیم، سپس آهوها به تپهای پناه بردند و بر آن ایستادند و شاهینها به زمین افتادند و سگها برگشتند. الرشید از این امر تعجب کرد، سپس آهوها از تپه پایین آمدند و شاهینها و سگها نیز پایین آمدند، اما آهوها دوباره به تپه بازگشتند و شاهینها و سگها از آن عقبنشینی کردند. این کار سه بار تکرار شد. الرشید هارون گفت: بدوید و هر کسی را که پیدا کردید نزد من بیاورید. پس پیرمردی از بنی اسد را نزد او آوردند. هارون به او گفت: به من بگو این تپه چیست؟ گفت: اگر به من امان دهی، به تو میگویم. هارون گفت: به تو به خدا و پیمان او سوگند یاد میکنم که تو را اذیت نمیکنم و به تو آسیبی نمیرسانم. پیرمرد گفت: پدرم از پدرانش روایت کرده است که آنها میگفتند در این تپه قبر علی بن ابی طالب علیه السلام است و خداوند آن را حرمی قرار داده است که هیچ چیز به آن پناه نمیبرد مگر اینکه در امان باشد.” [7]
اما در مورد آنچه از تعمیر قبر شریف توسط هارون ذکر شده است، نیاز به دقت نظر و تأمل بیشتر دارد. ابن طاووس روایتی نقل میکند که به دلایل متعددی نمیتوان به آن اطمینان کرد. در این روایت آمده است: “و ابن طحّال روایت کرده است که الرشید بنایی از آجر سفید کوچکتر از ضریح امروزی از هر طرف به اندازه یک ذراع بر روی آن بنا کرد و هنگامی که ضریح شریف را باز کردیم، آن را ساخته شده از خاک رس و گچ یافتیم و الرشید دستور داد که گنبدی بر روی آن بنا شود، پس از گل رس سرخ ساخته شد و کوزه سبزی بر سر آن گذاشته شد که تا به امروز در خزانه داری است.” [8] در حاشیه کتاب فرحه الغری به تحقیق شیخ محمد مهدی نجف آمده است که در نسخه (ط) کلمه “حِبْره” آمده است.
بررسی دقیق این روایت و سایر قرائن تاریخی نشان میدهد که بعید است هارون الرشید نقشی در تعمیر یا بازسازی اساسی مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام داشته باشد.
استاد دکتر صلاح الفرطوسی در کتاب “مرقد و ضریح امیرالمؤمنین” صحت بنای نسبت داده شده به هارون را مورد تردید قرار داده است. ایشان میفرمایند: “اگر به روایت ابن طحّال دوباره نگاه کنیم، میبینیم که هیچ سند یا منبعی برای تأیید آن وجود ندارد، بلکه آن را متزلزل و ناتوان در برابر نقد میبینیم. بنای حرم مطهر در دورهای غیر از بین قرنهای سوم و ششم هجری بنا شده است و از بناهای آن، بنای گنبد سفید معروف به بنای عضدالدوله مشهور است.” [9]
شایان ذکر است که دمیرى در کتاب “حیاه الحیوان الکبرى” از ابن خلکان نقل میکند که حاکی از آن است که هارون عباسی فقط قبر را سنگفرش کرده است و در روایت او اشارهای به هیچ بنای باشکوهی که جایگزین سکوی ساخته شده توسط امام جعفر الصادق علیه السلام شده باشد، نیست. دمیرى میگوید: “رشید دستور داد تا آن مکان را سنگفرش کنند، پس اولین بنایی بود که در آنجا گذاشته شد، سپس در زمان سامانیان و بنی حمدان و دیلمیان (یعنی بنی بویه) بناها در آن زیاد شد.” [10]
علاوه بر این، آنچه این روایت را ضعیف و مردود میکند این است که ساخت گنبد بر روی قبرها در آن زمان رایج نبود.
همانطور که میدانیم اولین گنبدی که بر روی ضریحی در عراق ساخته شد، بر روی قبر “المُنتَصِر بالله بن المُتَوَکّل العباسی” در سامراء بود که در سال 248 هـ / 862 م درگذشت. دکتر سعاد ماهر در این باره میگوید: “مادر خلیفه المنتصر – که اصالتاً یونانی بود – اصرار داشت ضریحی برای او دور از قصری که در آن زندگی میکرد بسازد که به “گنبد الصلیبیه” معروف بود.” [11]
او به آنها گفت: ای دوستان، بدانید که خداوند عزوجل مرا از آنچه به شما میگویم و از آنچه از مذهب خود اعتقاد دارم بازخواست میکند. حتی با سوگند به آزاد کردن کنیزان و بردگانش و حبس مرکبهایش سوگند خورد که جز به ولایت علی بن ابی طالب و ائمه اطهار علیهم السلام اعتقاد ندارد و آنها را یکی پس از دیگری نام برد و حدیث را ادامه داد.
دوستانش به او خوشبین شدند و از او پرسیدند و او از آنها پرسید، سپس به آنها گفت: روز جمعه از نماز از مسجد جامع با عمویم داود برگشتیم. وقتی قبل از خانههایمان و قبل از خانه او بودیم و جاده خلوت بود، به ما گفت: “هر کجا بودید قبل از غروب آفتاب به سوی من بیایید و هیچکدام از شما به هیچ وجه تأخیر نیندازید – زیرا او مشعل بنیهاشم بود – ما در اواخر روز به سوی او رفتیم و او منتظر ما نشسته بود، گفت: “فلانی و فلانی از کارگران را صدا بزنید.” دو مرد با ابزار خود نزد او آمدند و به ما برگشت و گفت: “همه شما جمع شوید و در این وقت سوار شوید و جمل را با خود ببرید – غلام سیاهی داشت که به جمل معروف بود، و اگر این غلام را بر دجله حمل میکرد، از شدت و قدرت او مست میشد – و به این قبری که مردم به آن فتنه افتادهاند و میگویند قبر علی است بروید تا آن را نبش کنید و آنچه در آن است را برای من بیاورید.”
ما به محل رفتیم و گفتیم: در اختیار شماست و آنچه را دستور داده است. حفارها حفر میکردند و در دل خود میگفتند: “لا حول و لا قوه الا بالله” و ما در یک طرف بودیم تا اینکه پنج ذراع پایین رفتند. وقتی به سختی رسیدند، حفاران گفتند: “به جایی سخت رسیدهایم و توانایی حفر آن را نداریم.” آنها حبشی را پایین آوردند، پس کلنگ را برداشت و ضربه ای زد که صدای طنین شدیدی در زمین شنیدیم. سپس دوباره ضربه زد، و طنینی شدیدتر از آن شنیدیم. سپس برای سومین بار ضربه زد و طنینی شدیدتر از قبل شنیدیم. سپس غلام فریادی زد، ما بلند شدیم و به او نگاه کردیم و به کسانی که با او بودند گفتیم: از او چه خبر؟ او جواب نداد و فریاد میزد، او را محکم بستند و با طناب بیرون آوردند، و دیدیم از نوک انگشتان تا آرنج دستش خون میآمد و فریاد میزد و حرف نمیزد و جواب درستی نمیداد. او را روی قاطر گذاشتیم و به عقب برگشتیم و گوشت غلام از بازو و پهلو و تمام سمت راستش میریخت تا اینکه به عمویم رسیدیم. گفت: “چه خبر؟” گفتیم: چه میبینی! و ما به او به طور کامل گفتیم. سپس به قبله رو کرد و از آنچه بود توبه کرد و از مذهب خود برگشت و تولی و برائت کرد و بعد از آن شبانه به علی بن مصعب بن جابر سوار شد و از او خواست که صندوقی روی قبر بگذارد و چیزی از آنچه رخ داده بود به او نگفت. و کسانی را فرستاد تا محل را پر کنند و صندوق را بر روی آن بسازند و غلام سیاه در همان وقت مرد.) [2]
برای توضیح بیشتر، استاد دکتر عبدالهادی ابراهیمی در کتاب “قطب الدائره، الامام علی بن ابی طالب علیه السلام” مینویسد:
“هنگامی که برای راستیآزمایی به روایت شیخ الطائفه ابوعبدالله طوسی که علامه ابن طاووس نقل کرده است مراجعه میکنیم، ملاحظه میکنیم که او ذکر نکرده است که شخص مورد نظر داود بن علی عباسی عم السفاح است، بلکه داود عم اسماعیل بن عیسی عباسی صاحب روایت است. علاوه بر این، تاریخی که در عبارت “زیرا او در زمان سقوط سقیفه سرورمان ابی عبدالله الحسین بن علی (ع) در ذی الحجه سال دویست و هفتاد و سه هجری قمری حضور داشت” آمده است که در ابتدای روایت ذکر شده است، اطلاعات بسیار مهمی به ما میدهد، و آن این است که حادثه نبش قبر و پس از آن نصب صندوق بر روی قبر در سال 273 هجری در زمان خلافت المعتمد (256-279 هجری) رخ داده است و نه در زمان خلافت السفاح (132-136 هجری). اگر مورخین کمی در روایت تأمل میکردند، به این اشتباه بزرگ دچار نمیشدند.” [3]
این صندوق به مدت ده سال بر روی قبر باقی ماند تا اینکه سید محمد بن زید داعی حسنی در سال 283 هجری اولین بارگاه را برای مرقد امیرالمؤمنین (ع) بنا کرد. صندوق برداشته نشد، بلکه روی آن بنا شد. در کتاب “فرحه الغری” از ابوالحسن بن الحجاج آمده است: “این صندوق را که حدیث آن لطیف است دیدیم، قبل از اینکه دیواری که حسن بن زید ساخته بود بر روی آن بنا شود.” [4]
اشتباهی که در روایت آمده است پنهان نیست، زیرا عمارت را به حسن بن زید داعی نسبت داده است، اما در واقع صاحب آن برادرش محمد بن زید داعی است، همانطور که در روایات متعددی که علامه ابن طاووس و دیگران ذکر کردهاند آمده است.
ساختمان مرقد امام علی
حرم مطهر امام علی(ع) در طول تاریخ دستخوش ساخت و سازهای متعددی بوده است.
از زمان آشکار شدن قبر توسط امام جعفر صادق(ع) تاکنون، بناهای مختلفی بر روی آن احداث شده و مرمتهای متعددی صورت گرفته است.
سید عبدالکریم بن طاووس در کتاب “فرحه الغری” میگوید: “اگر بخواهیم نام کسانی را که از این مکان مقدس دیدن کردهاند و به عمران آن همت گماردهاند تا به خداوند تقرب جویند، ذکر کنیم، سخن به درازا میکشد. این افراد شامل پادشاهان، بزرگان، وزرا، ادیبان، قضات، فقها، دانشمندان و محدثان برجستهای بودهاند.” [1]
اما در این میان، وقایع ناگواری نیز رخ داده است.
متوکل عباسی در سال 236 هجری قمری (850 میلادی) دستور به تخریب قبور امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) داد و شیعیان را از زیارت این دو مکان مقدس منع کرد. این ظلم و ستم تا زمان مرگ متوکل به دست پسرش المنتصر در سال 247 هجری قمری (861 میلادی) ادامه داشت.
المنتصر پس از به قدرت رسیدن، محدودیتهای اعمال شده علیه شیعیان را کاهش داد.
مسعودی، مورخ، در کتاب “مروج الذهب” مینویسد: “پیش از خلافت المنتصر، خاندان آل ابیطالب در سختی و ناامنی به سر میبردند و از زیارت قبر امام حسین(ع) و غری (محل دفن امام علی(ع)) در کوفه منع شده بودند. سایر شیعیان نیز از حضور در این مکانهای مقدس محروم بودند. این دستور را متوکل در سال 236 هجری قمری صادر کرده بود… . این وضعیت تا زمان خلافت المنتصر ادامه داشت. المنتصر پس از به قدرت رسیدن، امنیت را به مردم بازگرداند و از آزار و اذیت خاندان آل ابیطالب و پیروانشان دست کشید. او دستور داد که هیچ کس از زیارت قبر امام حسین(ع) در حیره و دیگر قبور خاندان آل ابیطالب منع نشود. همچنین فدک را به فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بازگرداند، موقوفات آل ابیطالب را آزاد کرد و از تعرض به شیعیان آنان جلوگیری کرد.” [2]
با این حال، پس از مرگ المنتصر که خلافتش فقط شش ماه به طول انجامید، بار دیگر بر شیعیان و خاندان آل ابیطالب سختگیری شد.
بنای تخریب شده توسط متوکل بازسازی نشد و فقط با سنگهایی در اطراف قبر پوشانده شد.
ابن طاووس در کتاب “فرحه الغری” از قول محمد بن علی بن دحیم شیبانی نقل میکند: “من به همراه پدرم علی بن دحیم و عمویم حسین بن دحیم در حالی که پسری خردسال بودم، در سال 261 هجری قمری به طور مخفیانه به غری رفتیم تا قبر مولایمان امیرالمؤمنین(ع) را زیارت کنیم.
هنگامی که به قبر رسیدیم، دیدیم که فقط با سنگهایی احاطه شده و هیچ بنایی بر روی آن وجود ندارد و در مسیر آن نیز فقط ‘قائم الغری’ (پرچم برافراشته بر فراز حرم) قرار دارد.” [3]
این وضعیت تا سال 273 هجری قمری (886 میلادی) ادامه داشت که داود عباسی به دنبال حادثه نبش قبر و مشاهده کرامت، صندوقچهای چوبی بر روی قبر مطهر قرار داد.
این صندوقچه به مدت ده سال در معرض عوامل جوی مختلف قرار داشت تا اینکه سرانجام سید محمد بن زید داعی حسنی اولین بنا را بر روی مرقد جد بزرگوارش، امام المتقین(ع)، احداث کرد.
در ادامه به شرح و بررسی بناهای احداث شده بر روی حرم مطهر امام علی(ع) به ترتیب زمانبندی میپردازیم:
عمارت ملک محمد بن زید داعی حسنی
ملک طبرستان، سید محمد بن زید داعی حسنی، در سال 283 هجری قمری / 896 میلادی، دستور ساخت حرم و گنبد برای مرقد مطهر را داد. او این ساختمان را با حصنی محصور کرد که دارای هفتاد ایوان برای خدمت به زائران و مجاوران بود. این ملک از طبرستان پولهایی برای تعمیر عتبات مقدسه در نجف، کربلا و مدینه منوره فرستاده بود. ابن طاووس چنین گفت: “او مشهد شریف غروی را در زمان معتضد ساخت و در جنگی با اصحاب سلطان کشته شد و در جرجان دفن گردید، اینگونه در مشجره ذکر شده است.”
امام جعفر صادق علیهالسلام به صورت غیبی به صاحبش فرات بن احنف در یکی از زیاراتش از این عمارت خبر داد و گفت: “اینجا قبر امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه است. بدان که روزها نخواهند گذشت تا خداوند مردی را برانگیزد که به واسطه قتل امتحان خواهد شد و او بر این قبر حصنی با هفتاد طاق بنا خواهد کرد.” حبیب بن حسین گفت: “من این حدیث را پیش از آنکه چیزی بر این مکان ساخته شود شنیدم، سپس محمد بن زید فرستاد و آن را ساخت و روزها نگذشت تا محمد به واسطه قتل امتحان شد.”
علامه شیخ محمد سماوی در ارجوزه خود “عنوان الشرف فی وشی النجف” از زبان راوی گفت:
“و شنیدم که او در آنجا خطبه خواند و گفت اینجا قطبی خواهد بود
و جوانی از فرزندانم آن را خواهد ساخت
و حصاری با هفتاد طاق بر آن بنا خواهد کرد
و مردم به سوی آن خواهند آمد.”
عمارت داعی حسنی آغاز برنامهریزی شهری برای شهر نجف اشرف و پیدایش مشهد بود، و از آن زمان همجواری با مرقد علوی مطهر و دفن در نزدیکی آن آغاز شد.
عمارت امیر عبدالله بن حمدان الحمدانی:
این عمارت، عمارت والی موصل، امیر ابوالهیجاء عبدالله بن حمدان الحمدانی که در سال 317 هجری قمری درگذشت، است. الادریسی در کتاب خود “نزهه المشتاق فی اختراق الآفاق” گفت: “در شش میلی کوفه، گنبدی عظیم و بلند قرار دارد که از هر طرف درب بستهای دارد. این گنبد از هر طرف با پردههای فاخر پوشیده شده و زمین آن با حصیرهای سامانی فرش شده است. گفته میشود که قبر علی بن ابیطالب در اینجا است و اطراف گنبد مدفن آل ابیطالب است. این گنبد توسط ابوالهیجاء عبدالله بن حمدان در دوران بنیعباس ساخته شده است، و پیش از آن در دوران بنیامیه مخفی بود.”
استاد دکتر صلاح الفرطوسی تاریخ ساخت این عمارت را در سال 311 هجری قمری ترجیح داده و چنین میگوید: “هیچ یک از پژوهشگران به تاریخ دقیقی برای این عمارت نرسیدهاند، اما به گمان من دستور ساخت آن در سال 311 هجری قمری / 923 میلادی داده شده است، چرا که ابوالهیجاء در سال 311 هجری به نمایندگی از خلیفه مأمور به حج شد، یا اینکه خود تصمیم به حج گرفت و به رسم حاجیان عراق، در کوفه توقف کرد و قبر امیرالمؤمنین علیهالسلام را زیارت کرد و دستور به ساخت آن داد، و سپس به حج رفت.”
عمارت زعیم عمر بن یحیی علوی
این عمارت توسط زعیم کوفه، عمر بن یحیی علوی، در سال 338 هجری قمری / 949 میلادی ساخته شد. او حرم جدیدی ساخت و گنبد بزرگی بر مرقد علوی مقدس بنا کرد. شیخ محمد حسین حرزالدین در “تاریخ النجف الأشرف” درباره علوی چنین میگوید: “خداوند او را به دو فضیلت اختصاص داد: فضیلت ساخت گنبد جدش امیرالمؤمنین علیهالسلام با مال خالص خود و بازگرداندن حجرالاسود به محلش. زیرا شریف ابوعلی عمر بن یحیی علوی در سال 339 هجری قمری بین خلیفه مطیعلله و قرامطه واسطه شد تا آنها را راضی کند که حجرالاسود را بازگردانند. آنها حجرالاسود را به کوفه آوردند و آن را بر ستون هفتم مسجد جامع آویختند، قبل از اینکه آن را به خانه خدا بازگردانند. این اقدام تأییدی بود بر آنچه که از امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره اطلاع از غیب روایت شده است.”
عمارت سلطان عضدالدوله بویی
حاکم بغداد، سلطان عضدالدوله بویی، در سال 366 هجری قمری / 976 میلادی در دوران خلیفه طائع عباسی، عمارت قبلی را تخریب کرده و یک عمارت باشکوه با گنبد سفید بر مرقد علوی مقدس ساخت و دیوارهای حرم را با چوب ساج منقش پوشاند.
وقتی در سال 372 هجری قمری درگذشت، طبق وصیتش در مشهد مطهر دفن شد. وی در رواق شرقی حرم شریف در کنار پاها دفن گردید. دمیری گفت: “وقتی او درگذشت، مرگش پنهان شد و در دارالملک بغداد دفن گردید، سپس مرگش فاش شد و از قبر بیرون آورده شد و به مشهد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب رضیالله عنه حمل شد و در آنجا دفن گردید. عضدالدوله این مشهد را قبل از مرگش ساخته بود.”
در کتاب “تاریخ النجف الأشرف” نقل شده از کتاب فارسی “مجمل فصیحی” آمده است: “در این سال – یعنی 366 هجری قمری – عضدالدوله ابوشجاع فناخسرو بن رکنالدوله بن بویه دیلمی پس از وفات پدرش رکنالدوله، امارت را به دست گرفت. این سالی است که دارالشفاء در بغداد و دارالشفاء در شیراز را ساخت و عمارت ضریح قبر علی امیرالمؤمنین علیهالسلام در نجف را ساخت.”
شیخ محمد حسین حرزالدین در تاریخش میگوید: “عضدالدوله در مقابل رواق ایوانی ساخت که در آن نشسته و به رفع حاجات میپرداخت. در این ایوان و زیر رواق مراسمی برگزار شد که امراء، نقیبان و علما حضور داشتند و شاعر مشهور حسین بن حجاج قصیده معروف فائیهاش را در آنجا خواند. او حصاری با اتاقها و ایوانها ساخت، خانهای برای مهمانان بنا کرد، به زائران سه روز غذا داد و جیرهها را جاری کرد و به کسانی که قصد اقامت و مجاورت داشتند کمک کرد.”
ابن بطوطه در سفرنامه معروفش زمانی که در سال 726 هجری قمری / 1325 میلادی نجف را دید، وصفی از عمارت عضدالدوله بویی میدهد و میگوید: “سپس به باب حضره رسیدم، جایی که قبر علی علیهالسلام قرار دارد، و در کنار آن مدارس، زاویهها و خانقاههایی با بهترین عمارت و دیوارهای کاشیکاری شده بود که مانند زلیج ما بود اما رنگ آن روشنتر و نقش آن بهتر بود.
از باب حضره به مدرسهای بزرگ وارد میشویم که طلاب و صوفیان شیعه در آن سکونت دارند و به هر واردی سه روز از نان، گوشت و خرما دوبار در روز ضیافت میدهند. از آن مدرسه به باب گنبد وارد میشوند و در درب آن، حاجبان، نقیبان و طواشیان قرار دارند. هنگامی که زائر میرسد، یکی یا همه آنها به او احترام میگذارند و به عتبه میرسند، برای او اذن میگیرند و میگویند: به فرمان شما ای امیرالمؤمنین، این بنده ضعیف اجازه ورود به روضه عالیه میخواهد، اگر اجازه میدهید وگرنه باز میگردد. اگر هم لیاقت آن را ندارد، شما اهل بزرگواری و پردهپوشی هستید. سپس او را به بوسیدن عتبه که از نقره است و ستونها نیز همین طور، دستور میدهند. سپس وارد گنبد میشود که با انواع قالیهای ابریشم و غیره مفروش شده و در آن قندیلهای طلا و نقره، بزرگ و کوچک، وجود دارد. در وسط گنبد یک سکو مربعی با روکش چوب و صفحات طلای منقش قرار دارد که با میخهای نقره محکم شده است و چوب آن به طوری پوشانده شده که هیچ چیزی از آن نمایان نیست. ارتفاع آن کمتر از قامت انسان است و بر فراز آن سه قبر است که گفته میشود یکی قبر آدم، دیگری قبر نوح و سومی قبر علی رضیالله عنه است. بین این قبور طشتهای طلا و نقره وجود دارد که در آنها گلاب، مشک و انواع عطرها است که زائر دستش را در آنها فرو میبرد و به صورتش میمالد. برای تبرک، گنبد یک درب دیگر دارد که عتبه آن نیز از نقره است و پردههای ابریشمی رنگین دارد که به مسجدی منتهی میشود که با قالیهای زیبا فرش شده و دیوارها و سقف آن با پردههای ابریشمی پوشیده شده است. این مسجد چهار درب دارد که عتبه آنها نیز نقرهای است و پردههای ابریشمی دارد. اهالی این شهر همه رافضی هستند.”
عمارت ایلخانی
عمارت مرقد علوی که توسط عضدالدوله ساخته شده بود، برای مدت طولانی باقی ماند تا اینکه در سال 755 هجری قمری دچار آتشسوزی شد. به نظر میرسد که اشتعال پردههای ابریشمی که دیوارهای حرم مطهر را پوشانده بودند، بر اثر شمعهای روشنایی، باعث این آتشسوزی شد که کل بنا را نابود کرد. در آن زمان، امیر حسن بن نوین جلایری که از خاندان ایلخانی بود و بر عراق حکم میکرد، اقدام به بازسازی مرقد مطهر در سال 755 هجری قمری / 1354 میلادی کرد. کار بازسازی به مدت پنج سال ادامه داشت تا اینکه عمارت جدید در سال 760 هجری قمری / 1358 میلادی تکمیل شد. شیخ حسن جلایری در سال 757 هجری قمری در بغداد درگذشت و به نجف منتقل شد و در مقبره ایلخانی در صحن شریف دفن شد. این عمارت در سال 760 هجری قمری در دوران امارت فرزندش، امیر اویس جلایری، تکمیل شد.
شیخ جعفر محبوبه میگوید: “از بررسی احوال ایلخانیان و آنچه در دوران حکومتشان از بناها و عمارتهای مدارس، مساجد، رباطات و قنوات در نجف و غیره ساختهاند، میتوان نتیجه گرفت که این عمارت مربوط به آنهاست. زیرا آثار جلیلی از شیخ حسن در نجف و کربلا به جای مانده است و باور داریم که این عمارت نیز از آنها بوده و در عصر آنها اتفاق افتاده است.”
عمارت صفوی
عمارت باشکوه فعلی مرقد مطهر علوی توسط شاه عباس اول صفوی در سال 1023 هجری قمری / 1614 میلادی ساخته شد تا جایگزین عمارت ایلخانی شود. مورخ معروف سید حسین براقی، که در سال 1332 هجری قمری درگذشت، در کتاب خود “الیتیمه الغرویه و التحفه النجفیه” مینویسد: “ساخت قبر امیرالمؤمنین علیهالسلام توسط شاه عباس اول بود که بنایان و مهندسان را جمع کرد و اموال زیادی اختصاص داد. آنها گنبد، رواق و صحن شریف را ساختند که همان بنای امروزی است. و تفصیل صحن و گنبد به نظر شیخ بهایی رضی الله عنه انجام شد” .
وقتی شاه عباس اول در سال 1038 هجری قمری درگذشت، عمارت هنوز تکمیل نشده بود، بنابراین نوه او شاه صفی بن صفی میرزا بن شاه عباس اول آن را به اتمام رساند. شیخ جعفر محبوبه در کتاب “ماضی النجف و حاضرها” به نقل از کتاب “المنتظم الناصری” (فارسی) مینویسد: “در این سال، شاه صفی به نجف آمد و پس از مشاهده نقصان در ساختمان مرقد، به وزیر خود میرزا تقی مازندرانی دستور داد تا آن اماکن مقدس را تعمیر کند. او معماران و مهندسان را به نجف آورد و سه سال مشغول این کار بودند. آنها در حوالی نجف معدنی از سنگ با کیفیت بالا یافتند و مواد مورد نیاز را از آنجا استخراج کردند” .
شیخ محمد سماوی در ارجوزه “عنوان الشرف فی وشی النجف” به عمارت صفوی اشاره میکند و مینویسد:
- ثم بنى الشاه بها (العباسُ) *** ما عجبت مما بناه الناسُ
- فوسّع الصحن وشادَ القبّه *** وأحکم الأُس وأعلى التربه
- ثم بَنى الشاه (الصفیّ) الصفوی *** حفیده أبـــــــهى بنـــــــاءٍ عَـلَوی
- قبراً رخــــــــــامـاً دونـه شبـاکُ *** لا الشمـــــس تحکیه ولا الأفـلاکُ
- وقبـّــــــــــــه بیــــــــن منـارتیـنِ*** کالشمس قد حُفـّت بکوکبینِ .
- سپس شاه عباس اینجا ساخت *** آنچه را که مردم از ساختش شگفتزده شدند
- صحن را وسیع کرد و گنبد را بنا نمود *** پایهها را مستحکم کرد و خاک را بالا برد
- سپس شاه صفوی (صفی) *** نوهاش زیباترین بنای علوی را ساخت
- قبر مرمری که زیر آن شبکهای است *** نه خورشید میتواند با آن رقابت کند و نه افلاک
- و گنبدی بین دو مناره *** مانند خورشیدی که با دو ستاره احاطه شده است.
عمارت فعلی صفوی مرقد امیرالمؤمنین علیهالسلام یک شاهکار بینظیر از هنر اصیل اسلامی است که قلم در توصیف آن درمانده و از بیان آن عاجز است. این عمارت از نظر مهندسی و طراحی، بزرگترین و باشکوهترین عمارت ساخته شده بر مرقد اهل بیت علیهمالسلام است و هیچ عمارت دیگری با آن قابل مقایسه نیست.
علامه شیخ بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی که در سال 1030 یا 1031 هجری قمری درگذشت، به درخواست شاه عباس اول که معاصر او بود، طراحی معماری آن را به عهده گرفت. او همچنین در طراحی روضه شریف اعجازی نجومی مانند تعیین زاویه زوال و تنظیم طلوع خورشید بر حرم مطهر به کار برد. طراحی این بنا شامل جوانب متعددی از نمادگرایی عقیدتی الهام گرفته از آیات قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهمالسلام بود. به گفتهی پیشینیان، اتاق شیخ بهایی در طبقه بالای صحن شریف در سمت غربی قرار داشت که در حال حاضر مجاور رواق ابوطالب علیهالسلام است.
استاد دکتر حسن حکیم میگوید: “شیخ بهایی (ت 1031) نقش بزرگی در مهندسی صحن شریف و حرم حیدری داشت. در میان دانشمندان عرب و مسلمان کمتر کسی در دقت علوم ریاضی، نجومی و مهندسی با او برابری میکند، چه رسد به علوم دینی. او مدت زمانی در نجف اشرف به تدریس پرداخت و بین او و علمای نجف روابط نزدیک برقرار شد و مکاتبات شعری و نثری بین آنها رد و بدل شد. در هنگام طراحی صحن حیدری شریف، مکانی برای کفشهای زائران ساخت و بر آن نوشت…” .
شیخ بهایی دو بیت شعر سرود که بر کاشی نقش بست و دیوار مکان نگهداری کفشها، معروف به کیشوانیه، را زینت بخشید. او در کتاب “کشکول” خود مینویسد: “عزیمتی قطعی داشتم که در نجف اشرف مکانی برای نگهداری کفشهای زائران آن حرم مقدس بسازم و بر آن مکان دو بیتی بنویسم که اینگونه بر ذهنم آمد و آنها چنین هستند:
- هذا الأُفق المبینُ قد لاحَ لدیکْ *** فاسجدْ متذللاً وعفّر خدّیکْ
- ذا طورُ سینین فاغضضِ الطرفَ بِهِ *** هذا حَرَمُ العزَّهِ فاخلعْ نَعلَیکْ .
- این افق روشن در برابر تو پدیدار شده است *** پس با تواضع سجده کن و گونههایت را به خاک بمال
- این طور سینا است، چشمانت را بر آن فرو بند *** این حرم عزت است، پس کفشهایت را درآور.
ویژگیهای مهندسی عمارت صفوی
از مهمترین ویژگیهای مهندسی این عمارت میتوان به گنبد پیازی شکل با گردن بلند اشاره کرد که ارتفاع آن از سطح صحن علوی شریف تا عقده ساخت، 30 متر است، به همین دلیل این گنبد بلندترین گنبدهای ائمه علیهمالسلام به شمار میرود. منارههای استوانهای شکل این عمارت نیز از دیگر ویژگیهای بارز آن هستند که ارتفاعشان یک متر کمتر از گنبد است. ورودی اصلی حرم شریف در سمت شرقی و از طرف ایوان بزرگ قرار دارد.
حرم مقدس در وسط صحن حیدری شریف قرار دارد. صحن به شکل مربع است و سه باغچه در سمتهای شرقی، شمالی و جنوبی دارد. صحن با یک دیوار بزرگ احاطه شده است که شامل تعداد زیادی اتاق در دو طبقه است که در جلوی آنها ایوانها قرار دارند. در زمان احداث این عمارت، صحن دارای سه دروازه بود که اکنون به نامهای دروازه ساعت از سمت شرقی، دروازه طوسی از سمت شمالی و دروازه قبله از سمت جنوبی شناخته میشوند.
از ویژگیهای برجسته عمارت صفوی میتوان به دیوارهای آن اشاره کرد که با کاشیهای تزئینی با نقوش متنوع، هماهنگی دقیق و رنگهای درخشان پوشانده شدهاند. این کاشیها حاوی بسیاری از آیات قرآن، احادیث شریف و قصائد شعری در مدح اهل بیت علیهمالسلام، به ویژه سید الوصیاء علیهالسلام، هستند. شایان ذکر است که در دوره صفوی، مرقد با کاشیهای آبی پوشانده شده بود و تذهیب نشده بود. این وضعیت تا زمان سلطان نادرشاه ادامه داشت که در سال 1155 هجری قمری / 1742 میلادی دستور داد کاشیها از گنبد، منارهها و ایوان بزرگ برداشته و با صفحات مسی طلاکاری شده با طلای خالص پوشانده شود..
تاریخ تذهیب مرقد علوی مقدس
ت
تاریخ تذهیب مرقد علوی مطهر
در دوران صفویه، ساختار مرقد علوی پس از به پایان رسیدن ساخته شدن، با سنگ کبود قاشانی پوشیده شد، اما پس از پایان دوره حکومت صفوی و آغاز حکم شاه نادر افشاری در ایران، دستور داد که سنگ قاشانی از قبه و منارهها و ایوان شرقی بزرگ برداشته شود و به جای آنها، صفحات مسی که با طلا مسیون شده بودند، نصب شوند. این عملیات تذهیب در سال ۱۱۵۵ هجری شمسی (۱۷۴۲ میلادی) آغاز شد و در سال ۱۱۵۶ هجری شمسی (۱۷۴۳ میلادی) به پایان رسید.
شیخ محمد حسین حرزالدین در تاریخ خود از کتاب “نادرنامه” (فارسی) ۴۷۳ نقل میکند: “هنگامی که حکم صادر شد که قبه مبارکه تذهیب شود، خدمتکاران عتبات ملوکی از بهترین خدمات را ارائه دادند و به تذهیب مرقد علوی مراقبت کاملی داشتند. هزینه این پروژه ثبت شده بود و معادل پنجاه هزار تومان بود، که حساب آن به امیرالمؤمنین علیه السلام ارسال شد.”
همچنین، در کتاب “الیتیمه الغرویه”، از زبان شیخ محمد کبّه، در کتاب “الدرر المنثوره” آمده است: “در سال ۵۵۱ هجری شمسی، قبه مولانا امیر المؤمنین علیه السلام به همراه حضرت شریفه به طلا تذهیب شد. نادر شاه که در هند نذر کرده بود اگر به او امکان داده شود، این کار را انجام دهد. خداوند به او امکان داد و هند و مناطق بسیاری را گشود و او را به “ابوالفتوح” میخواند، به انجام نذر خود پایبند بود.”
به طور کلی، با وجود دلایلی که نادر شاه را به تذهیب مرقد علوی ترغیب کرد، نمیتوان به معنای نمادین بزرگ عملیات تذهیب پنهان بماند، که نشان دهنده آن است که طلا به زیر مرقد امیر المؤمنین علیه السلام آمده و او را و دنیا را کنار گذاشته است. امام علیه السلام در زمینه ترک دنیا و تحریک به زهد، سخنان و خطبههای بسیاری دارد.
توجه به این نکته که عملیات تذهیب شامل بسیاری از زینتهای زیبا و صفحاتی که با آیات قرآنی، احادیث نبوی و اشعار به زبانهای عربی، فارسی و ترکی نقش برجسته شده بود، و عملیات تذهیب با تاریخ شعری و ارقام ثبت شده توثیق شد.
چندین شاعر و عالم در مورد سال شروع تذهیب قبه علوی مطهره (۱۱۵۵ هجری شمسی) ارتباط داشتند، از جمله عالم سید نصرالله حائری (ت ۱۱۶۸ هجری شمسی) که یک قصیده بلند را نیز نوشته است:
“اگر زمانی دهر تو را بغل کند و همسایه شود، به محافظت در آمد مخلصان و با بزرگی با همسایه شدن. و آنچه را قبه را میتواند رسیدن به نظارت امیرالمؤمنین علیه السلام به آن افتخار و افتخار خواهد یافت، اینجا نوردیده از کنار تور آتش (
در اطراف گردن قبه، یک نوار از مینای آبی به همراه حروف طلایی با آیات کریمه از سوره الفتح نقش برجسته دارد، و در بالا و پایین آیات قرآنی، ابیات شعری فارسی و ترکی وجود دارد. ارزش ذکر دارد که این نوار در سال ۱۱۵۶ هجری قمری قرار گرفته است، که در تابلوی آخر حزام قبه به زبان عربی نوشته شده: “سپاس خداوندی که ما را به این نعمت بزرگ در سال ۱۱۵۶ هجری قمری برخوردار ساخت، این تابلو را محمد حسین تبریزی در تهران نوشت.”
در بالای پایه طلایی قبه، یک اکلیل طلایی با نمادیت مذهبی الهام گرفته از افکار اهل بیت علیهم السلام قرار دارد. این اکلیل شامل یک دایره است که چهارده پرتو از آن بیرون زده میشود که نمایانگر چهارده معصوم (محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و نه امام از فرزندان حسین علیهم السلام) است. در بالای دایره، آیه قرآنی “یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ” (سوره الفتح، آیه ۱۰) به خوبی بنوشته شده است، و نمادیت دست به پایین به پنجه خاندان اهل الکساء علیهم السلام اشاره دارد.
در پایه منارات، در بالای مؤذن شرف، یک نوار با آیاتی از سوره الجمعه بر روی پایههایی از مینای آبی نوشته شده است، و این تابلو به نام نویسندهاش (مهر علی) ختم شده است. در ردیف آخر از سنگهای طلا در پایه مناره شمالی که مجاور مرقد علاّمه حلی است، پنج ابیات شعری فارسی با نام نویسنده آن، محمد جعفر، و با انتهای قصیدهای که تاریخ شعری تکمیل تذهیب منارهها را (۱۱۵۶ هجری قمری) شامل میشود، قرار دارد:
“بگفت مقری طبع نواسنج *** (تعالى شأنه الله أکبر)”
بر روی آخرین ردیف از الواح زرین نقش کرده بر پایه ی مناره ی جنوبی، همجوار با مرقد مقدس اردبیلی، پنج بیت عربی نگاشته شده است. بیت آخر این قصیده به سال اتمام تذهیب مناره ها (1156 هجری) اشاره دارد. متن کامل قصیده چنین است:
هر نور از تابش آن شگفت زده می شود، گویی از خورشید ظهر هم درخشان تر شده است.
مسجدی با مناره ای باشکوه روشن شده است، بقایش جاودانه باد و تاریکی شب به پایان رسیده است.
این روز به مثابه ی طلوع سپیده دم بر افق مصر، روز شادمانی همگان گشته است.
“نادرشاه” در هر عصری به این افتخار دست یافته است، پس تسبیح گویید و تکبیر و تهلیل نمایید.
و مؤذن تاریخ در آن بانگ برداشت و چهار بار “الله اکبر” گفت.
نکته ی قابل توجه آن است که ارزش عددی عبارت “الله اکبر” با توجه به حساب حروف متعارف، 289 می باشد. ضرب این عدد در چهار، حاصل 1156 را به دست می دهد که این رقم، سال اتمام تذهیب مناره ها را نشان می دهد.
علاوه بر این، تاریخ تذهیب در عبارتی به نام “سعدا عظیما” که به صورت حاشیه نگاری بر روی شبکه ای کوچک به اندازه ی لوح زرین در قسمت تحتانی مناره ی جنوبی نقش بسته است، به ثبت رسیده است. جمع ارزش عددی حروف این دو کلمه طبق حساب متعارف، عدد 1156 را تشکیل می دهد که سال اتمام تذهیب را نشان می دهد.
ایوان زرین بزرگ به راستی شاهکاری از شاهکارهای معماری اسلامی و نمادی از شکوه، زیبایی و ظرافت کار است. این ایوان مزین به انواع تذهیب ها، نقوش، کتیبه ها و اشعار به زبان های عربی، فارسی و ترکی است. تاریخ اتمام تذهیب در کتیبه ای به خط ثلث مرکب که در نوار پهن بالای نمای ایوان زرین نگاشته شده، به این شرح آمده است:
“الحمد لله تعالی، به تذهیب این گنبد نورانی و روضه ی متبرکه، خاقان اعظم، سلطان السلاطین، افخم، مظفر، مؤید به تأیید ملک، سلطان نادر، که خداوند ملک و سلطنت او را پایدار گرداند و بر جهانیان برّ و عدل و احسانش را ارزانی دارد، مشرف شد. خداوند او و دولتش را جاویدان گرداند، در سال شصت و پنج بعد از هزار و یکصد هجری، 1156 هـ.”
مرمت گنبد و مناره ها
پس از تذهیب اولیه در دوره ی نادر شاه، مرمت های متعددی روی گنبد و مناره های حرم علوی انجام شده است. شرح این مرمت ها در کتاب های مربوط به تاریخ حرم علوی، به ویژه کتاب “ماضی النجف و حاضرها” اثر شیخ جعفر محبوبه، “تاریخ النجف الأشرف” اثر شیخ محمد حسین حرزالدین و “المفصل فی تاریخ النجف الأشرف” اثر استاد دکتر حسن حکیم آمده است.
مهم ترین مرمت ها توسط حاج محمد رشاد مرزه، تاجر نجفی، انجام شده است. وی با کسب اجازه از زعیم شیعه ی آن زمان، آیت الله العظمی سید محسن حکیم، به طور شخصی هزینه ی ترمیم ترک های گنبد و تذهیب مجدد آن را تقبل کرد. کار تذهیب در سال 1388 هجری قمری (1968 میلادی) آغاز و در سال 1391 هجری قمری (1971 میلادی) به پایان رسید. در این مرمت، فقط قسمت فوقانی گنبد که به آن “بصل” گفته می شود و بالاتر از کمربند قرار دارد، تذهیب شد و تذهیب ورقه های پوشاننده ی گردن گنبد انجام نشد.
میزان طلای استفاده شده در این مرمت بیش از 50 کیلوگرم و هزینه ی آن یک میلیون دینار عراقی (معادل سه میلیون دلار در آن زمان) بود.
متن کتیبه ای که بر روی یکی از ورقه های طلا در پشت گنبد حک شده، تاریخ اتمام تذهیب را به این شرح نشان می دهد: “تبرع الحاج محمد رشاد مرزه بتذهیب القبه سنه 1391” (حاج محمد رشاد مرزه در سال 1391 هجری قمری گنبد را تذهیب کرد).
شاعر شیخ عبدالغفار انصاری نیز در شعری به تاریخ شروع این مرمت (1388 هجری قمری) اشاره کرده است:
قد تجلّت قبّهٌ بالمرتضى *** ولها اللهُ جلالاً قد وهبْ
(گنبدی بر فراز مرقد امام رضا (ع) تجلی یافته است که خداوند به آن شکوهی عطا کرده است)
بورک المحسنُ فی تذهیبها *** فبها نال (الرشادَ) والإرَبْ
(نیکوکار در تذهیب آن مورد برکت قرار گرفت، و به واسطه ی آن به (رشد و) رستگاری رسید)
ولها من لُطفهِ أرِّخ *** (کسا من سنا نور علیٍّ بالذهبْ)
(و از لطافت طبع خود، تاریخ آن را اینگونه رقم زد: (گنبد را با نور علی (ع) از طلا پوشاند))
پروژه ی بازسازی تذهیب عتبه ی علوی
در اوایل دهه ی 1980 میلادی، رژیم بعثی به انگیزه های فرقه ای و نژادی، کمربند گنبد را جدا کرد و تاج طلای آن را پایین آورد. همچنین، نوارها و ورقه های طلایی که اشعاری در مدح امیرالمؤمنین (ع) بر روی آنها نقش بسته بود، به دلیل اینکه به زبان های فارسی و ترکی نوشته شده بودند، کنده شدند. به جای نوشته های اصلی، ورقه های صیقلی گذاشته شد که منظره ی ایوان طلا را که زیباترین ویژگی معماری حرم علوی است، به طور واضحی مخدوش کرد. تاج طلای اصلی بعداً با تاج دیگری که عبارت “الله” را حمل می کرد جایگزین شد، در حالی که گنبد از کمربند خود عاری ماند.
پس از قیام مردمی در مارس 1991، رژیم بعثی شهر نجف اشرف را با موشک و خمپاره بمباران کرد. در این حملات، گنبد شریف به شدت آسیب دید، به ویژه در ضلع شمالی (سمت باب الطوسی). همچنین نمای ایوان طلا و درب بزرگ طلا در اثر گلوله و ترکش خمپاره آسیب دید. حرم مطهر علوی از یاران رژیم کافر در امان نماند. پس از سرکوب این قیام، خسارات وارده به سرعت و به طور ناقص ترمیم شد.
پس از سقوط رژیم بعث در سال 2003، مرجعیت دینی در نجف اشرف مسئولیت نظارت بر عتبات مقدسه را بر عهده گرفت. هیئت مدیره ی عتبه ی علوی مصوبه ای را صادر کرد که در آن آمده بود: “همه ی چیزهایی که در زمان رژیم سابق به دلایل سیاسی و دور از قداست و تاریخ عتبه ی مقدسه در هر مکانی از آن برداشته شده بود، باید بازگردانده شود و هر چیزی که جایگزین شده بود، برداشته شود.”
بر اساس این مصوبه، متخصصان مرمت نقاشی ها و کتیبه های تاریخی از کمیته ی بازسازی عتبات مقدسه در ایران، کتیبه هایی را که در زمان رژیم سابق برداشته و تخریب شده بود و در یکی از انبارهای حرم علوی رها شده بود، بازسازی و نوسازی کردند.
همچنین، ورقه های طلای تذهیب شده با مینای آبی نوار گنبد علوی مرمت و بازسازی شد و در 13 رجب 1430 هجری قمری برابر با 6 ژوئیه 2009 میلادی، اتمام کار اعلام شد. کتیبه های ایوان طلا نیز از سال 2013 مرمت، بازسازی و نقاشی شده و به محل اصلی خود بازگردانده شده است. لازم به ذکر است که در سال 1433 هجری قمری/2012 میلادی، امانت عمومی عتبه ی علوی اقدام به مرمت و تذهیب گلدسته های شمالی و جنوبی کرد.
در ادامه ی رویکردی که توسط مدیریت عتبه ی علوی در قبال توجه به میراث فرهنگی ملموس و ناملموس حرم مطهر علوی و به کارگیری تمام توان و امکانات موجود برای خدمت به این مکان مقدس اتخاذ شده است، با نظارت مستقیم آیت الله العظمی سید علی حسینی سیستانی، در روز پنجشنبه 10 ربیع الآخر 1434 هجری قمری برابر با 21 فوریه 2013 میلادی، سنگ بنای پروژه ی بازسازی تذهیب عتبه ی علوی گذاشته شد.
اهمیت این پروژه عبارت است از:
اصلاح ترک های دیوارهای خارجی گنبد
مرمت ورقه های طلای تزیینی حرم مطهر که در اثر شرایط جوی و رویدادهای نظامی آسیب دیده اند.
حفظ میراث عمرانی و فرهنگی و شواهد تاریخی معماری فعلی علوی از جمله مهم ترین اولویت ها است. لازم به ذکر است که پروژه ی بازسازی تذهیب پس از اطلاع مرجعیت دینی عالی از تمام جزئیات و ارائه ی رهنمودهای لازم و تأکید بر ضرورت حفظ ورقه های طلای اصلی، مرمت و نقاشی و بازگرداندن آنها به مکان های طبیعی خود به منظور حفظ جنبه های میراثی و تاریخی حرم مطهر، مورد تأیید قرار گرفت.
در مرحله ی اول پروژه ی بازسازی تذهیب عتبه ی علوی، تیمی از متخصصان و کارکنان مجرب واحد مهندسی عمران عتبه ی عباسی مقدس که از تجربه و مهارت لازم در زمینه ی تذهیب برخوردار بودند، مأموریت یافتند تا گردن گنبد را تذهیب کنند.
تعداد ورقه های طلای گردن گنبد 2525 عدد بود که در 18 ردیف (حلقه ی دایره ای) مرتب شده بودند. ابعاد هر ورقه 18 در 24 سانتی متر بود و برای تذهیب آن از 45 کیلوگرم طلا استفاده شد. این مرحله از پروژه در سال 2014 میلادی به پایان رسید.
در مرحله ی دوم، تذهیب سطوح خارجی گنبد در دستور کار قرار گرفت. این سطوح شامل سطوح مقعر و محدب گنبد و همچنین سطوح ضلع های آن می شد. برای اجرای این مرحله، از 11000 عدد ورقه ی طلای 24 عیار به مساحت 2100 متر مربع استفاده شد. در این مرحله، از تکنیک جدیدی به نام “تذهیب با استفاده از فشار” استفاده شد که در آن، ورقه های طلا با استفاده از فشار پرس بر روی سطوح مورد نظر چسبانده می شدند. این تکنیک، دقت و ظرافت کار را به طور قابل توجهی افزایش داد و همچنین موجب صرفه جویی در مصرف طلا شد.
کار تذهیب سطوح خارجی گنبد در سال 1438 هجری قمری برابر با 2017 میلادی به پایان رسید و با اتمام آن، پروژه ی بازسازی تذهیب عتبه ی علوی به طور کامل
این پروژه ی عظیم، گامی مهم در جهت حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی و مذهبی شیعیان به شمار می رود و جلوه ای باشکوه و درخشان به بارگاه ملکوتی امام علی (ع) بخشیده است.
بازگشت تاج طلای اصیل گنبد علوی
با توجه به اهمیت میراثی و نمادین تاج طلای اصیل گمشده، نسخه ی دقیقی از این تاج در ایران با استفاده از آرشیو عکس های قدیمی ساخته شد. در فرآیند ساخت این تاج، با تلاش دکتر هادی انصاری، دقیق ترین جزئیات از نظر مشخصات و اندازه رعایت شد. این تاج از جنس مس و در مؤسسه ی کوثر در تهران زیر نظر مهندسان و کارشناسان متخصص در زمینه ی میراث فرهنگی ساخته شد. سپس در کارگاه های عتبه ی علوی در نجف اشرف با حدود یک و نیم کیلوگرم طلای خالص روکش شد. ارتفاع کلی این تاج به همراه اناری که بر روی آن قرار دارد، 473.5 سانتی متر است.
در عصر روز چهارشنبه 7 ربیع الأول 1438 هجری قمری برابر با 7 دسامبر 2016 میلادی، مراسم باشکوهی برای استقبال از کاروان تاج طلا در هنگام ورود به صحن حیدری شریف برگزار شد. در این مراسم، علماء دین، رؤسای عشایر، منتسبان عتبه ی مقدسه و زائران مرقد امیرالمؤمنین (ع) حضور داشتند. تاج طلا در جایگاه طبیعی خود قرار داده شد و گنبد نورانی سیدالاوصیاء (ع) را تاجگذاری کرد.
روز 17 ربیع الأول 1438 هجری قمری برابر با 17 دسامبر 2016 میلادی، مصادف با سالروز ولادت رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) و همزمان با بازسازی تذهیب گنبد، پرده از روی گنبد مرقد امیرالمؤمنین (ع) برداشته شد. در مراسم افتتاحیه که در صحن حیدری شریف برگزار شد، جمع کثیری از شخصیت های دینی، اجتماعی، فرهنگی و دولتی حضور داشتند. در رأس این افراد، مرجع دینی آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض، رئیس دیوان وقف شیعه سید علاءالدین موسوی، امین عتبه ی علوی سید نزار حبل المتین، امینان و نمایندگان عتبات مقدسه، همچنین میهمانان عتبه ی علوی و هزاران نفر از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) حضور داشتند که صحن شریف مملو از جمعیت بود و چشمانشان به تماشای گنبد علوی نورانی با پوشش طلای جدید خود پس از برداشتن پرده ی سفید پارچه ای از روی آن، خیره شده بود.
در مورد تاریخ شعری سال بازسازی تذهیب (1438 هجری قمری) گنبد مطهر علوی، تعدادی از شاعران خلاق از جمله شاعر نجفی استاد محمد علی زهیری شعرهایی سروده اند، از جمله:
ای گنبد تو در آینه ی هستی / تجلی گر انوار الهی شدیبا طلای ناب تو شدی زیبا / بهشت برین تو گویی شدیای گنبد تو در تابش خورشید / چو خورشید جهان تاب درخشیدی
رجمه شعرهای تاریخ تذهیب ایوان حرم امام علی(ع):
شاعر عتبه مقدسه علوی، استاد ابراهیم کعبی، تاریخ تذهیب را در قصیدهای به این صورت به نظم درآورده است که مطلع آن چنین است:
مضى عهد المحبّهِ والتصابی *** وهذا الشیب یمحو من شبابی
(دوران عشق و جوانی به سر رسید / و این موی سپید طراوت جوانی را از من میزداید)
تا به این بیت میرسد که:
وهذا التبرُ ینطق کلَّ یومٍ *** بتفضیلِ الوصیِّ على الرقابِ
(و این طلا هر روز از فضیلت وصی بر گردنها سخن میگوید)
و در بیان تاریخ برای مورخان میگوید:
أقولُ مبیِّناً لمؤرخیهِ *** (بأنَّ التبرَ قولُ أبی تُراب)
(به مورخان میگویم که طلا کنایه از سخنان ابوتراب است)
همچنین شاعر کربلائی، استاد علی الصفار، قصیدهای در تاریخ تذهیب سروده و میگوید:
یا قُبَّهً فیکِ رَوحُ الرُّوحِ یَنسَکِبُ *** حَیثُ الوجودُ على وَهْمِ الفَنا یَثِبُ
(ای گنبدی که روحِ روح در آن جاری است / در جایی که هستی بر وهم فنا تکیه زده است)
تا به این بیت میرسد که:
قدْ جَدَّدَ العَزمُ والإخلاصُ عَسجَدَها *** فَطأْطأَتْ عِندها الأعیانُ والرُّتَبُ
(عزم و اخلاص سجدهگاهش را تجدید کرد / پس در برابر آن بزرگان و مقامات سر تعظیم فرود آوردند)
و برای تاریخ چنین میگوید:
للدَّهرِ أرِّخْ (علیٌّ یا أبا حسنٍ *** بمولدِ المصطفى قَدْ جُدِّدَ الذّهبُ)
(ای تاریخ! (با تولدِ مصطفی) طلا تجدید شد، پس تاریخ را با (علی یا اباالحسن) رقم بزن)
وب سایت رسمی حرم مطهر امام علی
https://www.imamali.net/
العتبه العلویه المقدسه المرقد العلوی المطهر
تاریخ المرقد العلوی – العتبه العلویه المقدسه
شهاده ومدفن أمیر المؤمنین علیه السلام
ظهور القبر الشریف
حادثه نبش القبر
عمارات المرقد العلوی المطهر
تاریخ تَذهیب المرقد العلوی المطهر